همانطور که می دانيد تاکنون تعاريف متعددی در مورد واژه " معلول " ارائه شده است. تا 1980 معلول را کسی می دانستند که دارای ويژگی های زير باشد: ناتوان در اداره خود و وظايف خانوادگي /
ناتوان درمراقبت از خود /
ناتوان دركسب حرفه و انجام فعاليتهاي اجتماعي /
داراي مشكل در فعاليتهاي روزمره زندگي /
و به همين واسطه نمی تواند زندگی مستقل داشته باشد ونياز به حمايت و نگهداری در موسسات شبانه روزی دارد. در اين تعاريف عمده تقصير بر گردن شخص معلول گذاشته می شد. از اين سال به بعد و رواج انديشه های جامعه نگر و همچنين آغاز ترويج مفهوم " توانبخشی مبتنی بر جامعه " سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی جديدی را ارائه نمود که در آن مفاهيم نقص يا اختلال ، ناتوانی و معلوليت بدنبال هم و در يک فرايند منطقی در نظر گرفته شده بود.. بر اين اساس معلوليت بدنبال اختلال که در سطح عضو خود را نشان می دهد و ممکن است به ناتوانی در سطح فردی بيانجامد ، رخ می دهد . معلوليت حاصل تعامل فرد با جامعه است بدين ترتيب معلوليت در سطح جامعه خود را نشان می دهد. از اينرو گفته شد اگر فرد معلول امکان دسترسی به امکانات جامعه را نداشته باشد ، بخاطر معلوليت او نيست بلکه بواسطه معلوليت جامعه است که نتوانسته است امکان حضور اورا فراهم نمايد.
با انجام تغييرات جديد که در موعد مقرر بيان خواهيم کرد آخرين تعريفی که در مورد " فرد معلول " گفته اند به اين شرح است : " فرد ناتوان يا معلول كسي است كه در جامعه اش بواسطه تفاوتي كه در ظاهر و يا رفتارش دارد با محدوديتي عملكردي يا فعاليتي، مورد توجه قرار می گيرد و يا رسما چنين تشخيص داده شده است"...

0 Comments:

Post a Comment

<< Home