با سلام با هم مراحل درمان را مرور می کنيم:
 مرحله باز شدن يخها (ترديد ، دو دلي)
برانگيختگي و هيجاني شدن اولين مرحله‌اي است كه توسط يك شخص در حال بهبودي تجربه مي‌شود براي مدتي طولاني تأثيرات مصرف مواد احساسات او را مي‌پوشاند و در اين ميان واقع‌بيني بيشترين آسيب را مي‌بيند.
به طور مثال، بودن در شرايطي كه بدتر از آن متصور نيست مزاحمتي براي او ايجاد نمي‌كند.
و يك روز احساس مي‌كند كه از اين حالت به تنگ آمده‌است و واقع‌بيني در ذهن او جاي خود را پيدا مي‌كند و واقعيات موجود را مثل نوع و شيوه زندگي‌اش، وضعيت رقت‌انگيزي كه دارد، چيزهاي خوبي كه از دست داده است، مشكلاتي را كه ايجاد كرده است و افراد بي‌گناهي كه او به آنها آسيب رسانده است را مي‌بيند و حس مي‌كند كه در پست‌ترين نقطه در زندگي‌اش قرار گرفته است.
در اين زمان او هنوز بسيار مضطرب است و بعد از چند بار شروع كه چندان جدي هم نيست ، كمك را مي‌پذيرد به فرد كمك كننده‌اش اعتماد پيدا مي‌كند، تجربياتش را مرور مي‌كند و آسيب‌ها و فشارهايي را كه مواد براي او ايجاد كرده است، درك مي‌كند. درباره واقعيات مصرف مواد ياد مي‌گيرد و همچنين ياد مي‌گيرد كه براي بهبودي به چه چيزهايي نياز هست؟ احساس مي‌كند كه بايد اميدوار باشد، پس از مقداري مقاومت بالاخره قبول مي‌كند كه براي فائق آمدن بر مسئله و مشكلاتش مصرف مواد را بايد به هر اندازه و هر شكل كنار بگذارد و تصميم مي‌گيرد تا راهنمايي و كمك ديگران را قبول كند ، تا بتواند زندگي بدون موادمخدر را تجربه كند.
 مرحله شكل‌گيري مجدد
در اين مرحله معتاد ما شروع كرده است به ياد گرفتن اين نكته كه مي‌تواند بدون مواد زندگي كند و وظايف خود را نيز به درستي انجام داده و پاسخگوي ديگران باشد. در اين زمان وي تدريجاً با شيوه جديد زندگي‌اش سازگار مي‌شود و همزمان كنترل بيشتري برخود و احترام بيشتري براي خود قائل مي‌شود.
در اين زمان او همچنين اتحاد و همدلي و رابطه دو جانبه‌اي را بين خود و ديگر معتادين ترك كرده احساس مي‌كند، او همزمان مهارتهاي لازم براي بهبودي را با آنان ياد مي‌گيرد ، تمرين مي‌كند و وقت زيادي را با هم ديگر صرف مي‌كنند. تجربيات مشترك آنها به آنها كمك مي‌كند تا همديگر را سريعتر و بهتر درك كنند و از هم ديگر مراقبت و اعتماد كنند.
با كمك و پشتيباني گروههاي خودياري، ترك كرده و مراحل ساده زندگي بدون موادمخدر را پشت سر مي‌گذارد و تمرينات پايه‌اي لازم براي بهبودي را ياد گرفته و انجام مي‌دهد، همچنين در ارزشهاي خود تجديد نظر مي‌كند و ارتباطات خود را با افراد غير معتاد نيز برقرار مي‌كند ، بازگشت تدريجي خود را به فعاليت‌هاي مرسوم و معمولش (بيشتر در زمينه‌هاي كاري و روز‌مره) آغاز مي‌كند. ناگفته نماند تمامي اين مراحل با نظارت شديد و همكاري و كمك همه جانبه تيم درماني صورت مي‌گيرد. در اين مرحله او ممكن است لغزشهايي را نيز داشته باشد ولي با كمك و حمايت تيم درماني سريعاً به مرحله بهبودي باز مي‌گردد.



 مرحله قو ام يافتن مجدد
در سومين و آخرين مرحله، او پيشرفتهايي را در تمامي جنبه‌هاي زندگي خود ايجاد مي‌كند. فرايند شبيه‌سازي و اعتبار بخشي به صورت خودبخودي و طبيعي در اغلب اوقات صورت مي‌پذيرد و او خود را قسمتي از جريان طبيعي جامعه حس مي‌كند.
او تعهد كاملي را به تمرينات مربوط به بهبودي و ارزشهاي آن احساس مي‌كند و آنها را به همان صورت كه لزوم نفس كشيدن را مي‌پذيرد، پذيرا مي‌شود. او هميشه جوانب احتياط را رعايت مي‌كند زيرا به خوبي مي‌داند كه هميشه احتمال خطر براي يك جوانه در حال رشد وجود دارد. در اين مرحله كمك‌كنندگان و دوستان خارج از جامعه معتادين را مي‌پذيرد.
نقشهاي معمول يك فرد در جامعه را به همراه احساس پاسخگويي و مسئوليت‌پذيري لازم در زندگي روزانه را مي‌پذيرد و بدينسان احساس رضايت او از خودش و اعتماد به نفس او تقويت مي‌گردد.
تمرينات مربوط به بهبودي را در زندگي روزانه خود اجرا مي‌كند تا تمايل و اشتياقش به مصرف مواد كاهش پيدا كند و خطر بازگشت خود را به اعتياد كم كند.
به تدريج با جامعه بدون اعتياد يكي مي‌شود ولي در عين حال رابطه خود را با تمرينات و ارزشهاي مربوط به بهبودي خود حفظ مي‌كند و سرانجام بهبودي كامل شخص (WPR) صورت مي‌پذيرد.
مرحله چهارم بهبودي ارتباطي با تكنيك‌هاي بازتواني ندارد و به فرايند تغييرات فرد مي‌پردازد.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home