خب دوست عزيزم جناب آقای بنی هاشمی خوب موضوعی را مطرح کرده اند. بواقع کسی با معلولين بزرگسال هم کار ندارد چه برسد به کودکان معلول !!! اين را در دورانی هم که در بهزيستی بودم بارها به مسئولين مختلف عرض می کردم. حتی همين دفتر يونيسف در تهران هم متاسفانه آنطور که بايد وشايد به اين موضوع اهميت نمی داد- البته قصدم اين نيست که بخواهم همه فعاليت های آنها را زير سوال ببرم- از نهادهای داخلی هم که بگذريم!!! خب در امور اجرائی بايد در زمينه مسئله ای کار کنی که موضوع آن مورد توجه باشد وبتوان با آن پول و امکانات گرفت و محلی را آذين بست و نمايشی راه انداخت و روزنامه ها - البته صفحه حوادث - را پر کرد که همين چند هزار دختر فراری و همين جند هزار کوک خيابانی - البته به زعم آقايان ، والا بنده آنها را کودک خيابانی به آن مفهوم که در ادبيات اجتماعی بويژه در کشورهای آمريکای حنوبی مطرح است ، نمی دانم - مهمترين مسائل جامعه هستند و آنوقت است که شما در سازمانی که متولی رسيدگی به همين قشر معلول است ملاحظه خواهيد کرد که بواسطه مسائلی که ذکر کردم و بدنبال آن بهره برداری سياسی وشايد هم عدم تخصص کافی در مورد مسائل معلولان - چون حرف زدن درمورد مسائل اجتماعی نظير کودکان خيابانی و دختران فراری و شايد هم معتادين به نظر می آيد اصلا" نياز به تخصص نمی خواهد ، البته دليلش را خبرگان می دانند- رسيدگی به تعداد فراوان عزيزان معلول تحت اشعاع قرارمی گيرد و همه چيز به همین چند هزار نفر ختم می شود. کار به جائی می رسد که ناگهان امر میشود همه کارهای سازمان راهم اگر برای حل اين قضيه راکد بگذاريم ، رواست. خب صلاح کار خويش خسروان دانند، اما هنر دراين است که بتوانيم حقوق تمام مخاطبين و خدمت گيرندگان را محترم شماريم و آنچه حق آنان است براي ايشان روا داريم.ازجمله همين روز جهانی کودک که اگر قبول داشتيم معلولين هم دورانی را بنام کودکی دارند که با سخت ترين شرايط آنرا طی می کنند آنوقت می پذيرفتيم که در اين جشن ها به آنان هم سهم بدهيم. فاصله همه ما با معلوليت بسيار اندک است.....
توانبخشی ايران
جايي برای بيان ديدگاه ها ، اخبار ، اطلاعات و دانستنی ها در مورد توانبخشی در ايران و جهان
0 Comments:
Post a Comment
<< Home