نزديک شدن روز جهانی معلولين تاثير خود را در جامعه روسيه هم گذاشته است به شکلی ولاديمير پوتين رئيس جمهور آن کشور هم در فرمانی وزرای دولت را موظف به تدوين طرحی جامع برای رفاه 11 ميليون افراد ناتوان در روسيه نموده است. البته اميدوارم به سرنوشت دستور رياست جمهوری ايران دچار نشود که عليرغم يکی دوبار دستور ايشان متاسفانه وزارتخانه ها و سازمان های مسئول به گونه ای زيرکانه از کنار مسئله گذشتند و هيچ اقدام خاصی انجام ندادند. شاهد آن هم همايش مناسب سازی بود که هم وزير مسکن ، هم معاون وزير کشور و هم معاون شهردار و نيز رئيس سازمان بهزيستی اعتراف کردند برای تحقق قانون برنامه سوم و آئين نامه اجرائی آن اقدام موثری عليرغم گذست دوسال انجام نشده است. خب انشالله آقايان اينگونه نباشد که انتظار داشته باشند کسی بايد از جای ديگری بيايد و قانون را اجرا کند . حداقل در همين سالهای با قيمانده از برنامه سوم بخشی از تعهدات و وظايف خود را انجام دهند. متن خبر را هم همين جا می آورم:
11ميليون ناتوان در روسيه
جام جم آنلاين - ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه به وزرايش دستور داد تا طرح جامعي براي رفاه 11 ميليون 11 ناتوان در كشور تهيه نمايند.وي ضمن ملاقات با انجمن معلولان ناشي از جنگ با افغانستان او نيز قربانيان فاجعه چرنوبيل تاكيد كرد كه قصد دارد براي رفاه حال ناتوانان برنامه هاي جامعي را تدارك ببينند. براساس آمارهاي منتشره از هر 10 روس يك نفر ناتوان به شمار مي آيد كه اكثر آنها معلولان جنگي يا قربانيان چرنوبيل بوده وسايرين نيز نابينايان و كرها و ساير معلولان جسمي و ذهني را تشكيل مي دهند.ناتوانان روسيه درصد بسيار بالايي را در مقايسه با ساير كشورها در خود جاي داده است و اكثر آنها نيز از خدمات دولتي ناراضي هستند. طبق لوايح جديد كمپاني ها بايد در بكارگيري معلولان از خود نرمي بيشتري نشان دهند تا بتوانند از معافيتهاي مالياتي بهتري برخوردار شوند.

چند روز ديگر ۱۲ آذر ماه است و روز جهاني معلولان. آنچه بياد دارم اينکه ، در طول سالهاي خدمت در حوزه توانبخشي تمام تلاش جمعي دوستان بر محور ارزش بخشيدن به فرد داراي معلوليت بوده است . در اين مسير گاهي هم بعلت پافشاري بر مواضع خود ، مورد کنايه و ...برخي ناآگاهان هم بوده ايم. خداوند را هم شکر مي کنم که تااندازه زيادي هم توانستيم نظر جامعه را نبست به افراد معلول تغيير داده و آگاهي افراد را دراين زمينه بالا ببريم. در روزهاي پاياني هفته گذشته يک آگهي در روزنامه ها از سوي روابط عمومي سازمان بهزيستي توجهم را جلب کرد. چيزي درست بر خلاف آن مسيري که تاکنون مي رفتيم. درخواست کمک براي تامين مسکن معلولين ونيازمندان همراه با عکس يکي از ورزشکاران توانمند و از افرادي که در سازمان مشغول فعاليت هستند!!! بسيار متعجب شدم ، اين ديگر چيست ؟!!بارها در اين مورد بحث کرده بوديم که موضوعات کاري در دو حوزه توانبخشي و حمايتي سازمان کاملا از نظر حنس متفاوت هستند و خوشبختانه با درک متقابلي که وجود داشت ، مشکلي هم پيش نيامد. از زماني که دوستان جديد به سازمان آمدند و اظهار شد که استراتژي ما بازگرداندن سازمان به همان وضعيت سالهاي آغازين تشکيل سازمان است ، مي شد حدس زد که بزودي چنين کارهائي هم رخ خواهد داد. هرچند بحث مشکل مسکن ممکن است در هردو زمينه توانبخشي و اجتماعي مطرح باشد ولي نوع مسکن و وضعيت افراد داراي معلوليت با بخش اجتماعي کاملا متفاوت است. توصيه مي کنم دوستان يکبار زحمت بکشند و دلايلي را که معلولين و حوزه توانبخشي براي جدا کردن بحث بيمه معلولين از کميته امداد داشتند مرور کنند ، که خوشبختانه مجلس هم با درک صحيح از قصه به آن راي داد. در چند سال اخير مذاکرات ما با سازمان مديريت در مورد حل مسئله مسکن به توافقي انجام نشد هرچند هر دفعه به توافقات اوليه مي رسيديم ولي در نهايت بودجه اي اختصاص نيافت. در حال حاضر هم به نظر نمي رسد برنامه خاصي مطرح باشد و تصور مي کنم اين قصه هم به همان سرنوشت بودجه ۴ ميليارد توماني دچار خواهد شد که امسال در سازمان از سهم حوزه توانبخشي کاستند و در بخش هاي ديگر هزينه کردند . اگر خيلي به فکر مسکن معلولان هستيم همين ميزان اعتباري که امسال از بودحه توانبخشي کاستيد به مسکن آنان اختصاص مي داديد و اينگونه در آستانه روز جهاني معلولين که بايد نمايشي از توانمندي هاي معلولان بر پا کرد، آنان را موجوداتي ضعيف و حقير نشان نمي داديد. البته من مخالف جلب کمک هاي مردمي نبوده و نيستم ولي مطمئن هستم با حرکت اخير و در آستانه چنين روزي ضربه روحي به معلولين توانمند کشور وارد شده است.
نکته اي که باعث شد تا اين مطلب را بنويسم ، علاوه بر احساس شخصي که نسبت به اين موضوع داشتم ،‌تلفني بود که آن دوستي که از تصويرش در اين آگهي ها استفاده شده است زدند ومي گفتند بدون اجازه او اقدام به اين کار شده است و مشکلاتي در خانواده برايم بوجود آمده است. در حالي که ملاحظات اخلاقي در چنين مواردي ، حرف اول و آخر را مي زند. خاطرم هست سال گذشته که قصد چاپ پوستري براي روزجهاني معلولين را داشتيم ، قرار شداز عکس جناب آقاي ميرزائي - قهرمان دو وميداني پارالمپيک سيدني - استفاده کنيم . عکس را به همراه اجازه استفاده از کميته ملي پارالمپيک دريافت کرديم ولي تا اجازه آن دوست - آقاي ميرزائي ـ را که در اهواز اقامت داشتند ، نگرفتند اجازه چاپ پوستر را ندادم. استفاده از عکس افراد بويژه معلولين داراي حساسيت هاي ويژه اي است که بايد بدقت مورد عنايت قرارگيرد. اميدوارم اين مشکل و نيز آن مسئله اول که ذکر کردم به طرز شايسته اي حل شود....

پياده روی يکی ار ارزانترين و مناسب ترين راههای حفظ سلامت است . مقاله خوبی در جام جم به چاپ رسيده بود که توصيه به خواندنش دارم....

يكي ديگر از مراحل عودودومين مرحله ، مرحله تغيير در نگرش است كه در اين مرحله الگوي بازگشت به مصرف مواد توسط نگرشها، ارزشها و جريان تفكر افراد ساخته ميشود.
اين فرايندها ملكه ذهن افراد مي شوند و فرد به الگوي تفكر قديمي اش باز مي گردد
- فكر مي كند به خاطر اينكه مدتي كاملا پاك بوده است ميتواند مجددا مواد مصرف كند.
- فكر مي كند ميتواند جايگزينهاي مواد مثل حشيش يا الكل مصرف نمايد.
- فكر مي كند به خاطر اينكه مدتي كاملا پاك بوده است،مسئله اي ندارد.
نسبت به تغييرات مثبت مقاومت مي كند.

شبکه اطلاع رسانی مهندسی پزشکی سايت خود را با شکل خوب و مناسبی ارائه کرده است ، حتما ببينيد.....

متخصصین low vision چه کسانی هستند ؟
اینهامعمولا متخصصین اپتومتری یا چشم پزشکی هستند که در معاینه و درمان بیماران دارای اختلالات بینایی که با روشهای دارویی وجراحی یا وسایل کمک بینایی معمولی مانند عینک ولنز تماسی بطور کامل قابل درمان نیستند مهارت دارند
توانبخشی افراد کم بینا یک کار گروهی است که مستلزم حضور متخصصین low vision (اپتومتریست یا چشم پزشک) کاردرمانی فیزیوتراپی معلمین توانبخشی تکنیسین ها وافرادی از سایر مشاغل برحسب نیاز می باشد

از امشب ميخواهم بحثي را درباره low vision كه در واقع همان بحث توانبخشي افراد نيمه بينا يا نيمه نابينا مي باشد شروع نمايم : low vision يك كاهش بينايي دو طرفه است كه به ميزان قابل ملاحظه اي عملكرد بينايي فرد را مختل ميسازد و نميتوان آنرا با روشهاي متعارف پزشكي وجراحي ووسائل كمك بينايي معمولي مانند عينك يا لنزهاي تماسي به ميزان كافي اصلاح نموداغلب بصورت كاهش وضوح ديد ياحدت بينايي بروز ميكند ولي ممكن است بصورت كاهش ميدان بينايي؛ حساسيت به نوراعوحاج در ديد ويا از دست دادن حس كنتراست نيز ديده شود . low vision اغلب در اثر مشكلات هنگام تولد ؛صدمات؛سالخوردگي؛ ويا بصورت عوارض جانبي بيماري ها روي مي دهد .خدمات low vision علت ايجاد كننده مشكل بينايي را درمان نميكند بلكه از باقيمانده بينايي موجود حداكثر استفاده را ميبرد مراقبتهاي low vision جانشين نياز به ساير درمان هاي همزمان مانند ليزر؛ دارووجراحي نمي گردد.متخصصين low vision وسايل كمك بينايي ؛ فيلترها؛ تجهيزات ميكروسكوپ ياتلسكوبيك ؛ بزرگ كننده ها ؛ تجهيزات انطباقي ؛سيستم هاي مدار بسته ؛ وسائل كمك به زندگي مستقل و آموزشها و مشاوره را به بيماران خود عرضه مينمايند .


صفحه ؛ معلولين ؛ روزنامه همشهري امروز مطلب اصلي خود را به بحث ؛ برابر سازي فرصت ها براي معلولان ؛ اختصاص داده است. مطلب اگر چه مفصل است و همه زوااياي موضوع را بطور تقريبي پوشش داده است ولي خيلي نکات تازه ندارد. البته معتقدم هرچقدر هم در اين زمينه بنويسيم وبنويسند باز هم کم است.
اما دو مطلب ديگر که از همين صفحه مي خواهم نقل کنم، به نظرم بسيار مهم هستند. اول دعوتي است از سوي جمعي از معلولين جانبازان که تحت عنوان ؛ همراه بااهالي باور؛ خواستار راهپيمائي به سوي دفتر سازمان ملل در ايران هستند. البته براي بار اول است که نام آنها را مي شنوم و آنها را نمي شناسم. اينکه به سوي دفتر سازمان ملل هم بخواهند بروند کمي تامل برانگيز است و نهايت اينکه اطلاعيه آنها که در همشهري چاپ شده است با دو موضوع بالا درک قضطه را مشکل تر مي سازد. چنانچه دوستان آشنائي با اين گروه داشته باشند و ما را هم مطلع نمايند خوشحال خواهم شد.

اما مطلب آخر هم احتصاص دارد به موضوعي تحت عنوان ؛ کودکان معلول ، فرزند خوانده هاي کانون پرورش فکري؛ . به نظرم موضوع بسار مهمي است البته اين نوشته يک مشکل دارد و آن اينکه به فعاليت خوبي که کانون براي دستيابي کودکان معلول به کتابخانه ها آغاز کرده است اشاره اي نکرده است. اولين کتابخانه فراگير کانون را سال قبل در همين ايام روزجهاني معلولين افتتاح کرديم وبرنامه هائي هم براي ادامه کار پيش بيني شد اما اينکه چقدر دنبال شده است من نمي دانم. ضمن اينکه مطالبي که ايشان در مورد کم محبتي کانون پرورش به کوداکان معلول نوشته اند را تائيد مي کنم.

در ادامه بحث راجع به عود مراحل عود و نشانگرهاي آنرا با هم مرور ميكنيم:
- يكي از اين مراحل و اولين مرحله ، مرحله تغيير در نگرش است كه در اين مرحله معتاد ترك كرده و در حال بهبودي از خود راضي شده و برنامه درماني خود را قطع مي كند از نشانگرهاي اين مرحله اين است كه
- هوشياري و متانت خود را از دست مي دهد.
- به زندگي بدبين مي شود.
- صبر و تحملش كم مي شود.
- ديدگاه ونگرش لوله تفنگي پيدا مي كند.
- Over Confidence
كمك ديگران را رد مي كند.

با سلام و آرزوی قبولی طاعات و التماس دعا. خدمت دوست عزيزی که اطلاعاتی راجع به سيگار خواسته بودند بايد عرض کنم یکی از بزرگتريين مطالعات در زمينه مصرف سييگار در نو جوانان در سال 1380 در شهرستان خرم آباد با حجم نمونه 6000 نفر انجام گرديده است اگر ايشان نوع اطلاعات خود را مشخص نمايند من در خدمتشان خواهم بود البته مطالعه ديگری از اين دست در سال 1377 در تهران نيز انجام گرديده که نتايج آن در دسترس می باشد

با توجه به مشکلی که در مورد تاريخ شمسی وجود داشت ، فعلا با برداشتن آن قسمت ها مجبور شدم برای اينکه دوستان بتوانند وبلاگ را مشاهده کننداز تاريخ های ميلادی استفاده کنم. اميدوارم مشکل بزودی برطرف شود.

دوشنبه ۴ آذر ماه ۱۳۷۸
روزنامه اطلاعات امروز صفحه " با معلولين " داشت. دو مطلب اصلی اين شماره ، يکی به مصاحبه جناب آقای دواتگران همکار ما در اين وبلاگ و ورئيس مجتمع نابينايان رودکی اختشاص يافته است و آن يکی هم به داستان ديگری که آقای سيد محسن حسينی طه دوست عزيز معلولی که عليرغم معلوليت شديد خود بدانشگاه هم رفته اند و بسيار هم زيبا می نويسند. نام قصه امروز هم ؛ وقتی می خواستند از مدرسه بيرونم کنند ؛ است.

دوشنبه ۴ آذر ماه ۱۳۷۸
باز هم سايت تاريخ شمسي دچار اشکال شده است و از بعد از ظهر امکان دسترسي هم به اين وبلاگ نبود ومرتب از بازديد کننده اسم رمز مي خواست!. نمي دانم مشکل چيست ولي اميدوارم هرچه زودتر درست شود....

يک خبر هم از مجلس: جناب آقای علی اصغر هاديزاده نماينده محترم محلات در مجلس شورای اسلامی بواسطه اينکه هم جانباز هستند - قطع عضو از بالای زانو - و هم ورزشکارند وهم در فدراسيون جانبازان و معلولين درقسمت دووميدانی فعالند با معلولان هم ارتباط بسيار نزديک و صميمانه دارند. سال گذشته هم در روز جهانی معلولين - 12 آذر- سخنرانی پيش از دستور خود رابه خواندن بيانيه جامعه معلولين ايران اختصاص دادند. در خبر ها ديدم که در همين زمينه نامه ای به رياست جمهور نوشت اند ، که جای تقدير دارد. اصلا اصل خبر را از سايت خانه ملت نقل می کنم: "
نماينده مردم لنجان در مجلس شوراي اسلامي با ارسال نامه اي براي رييس جمهوري درخواست كرد به منظور بسترسازي و تدوين قوانين و مقررات لازم الاجرا براي رفع محروميت معلولان و زدودن چهره فقر فرهنگي و اقتصادي از آنان اقدامات لازم انجام گيرد. علي اصغر هاديزاده كه خود جانباز جنگ تحميلي است از رييس جمهوري درخواست كرده است كه سازمان بهزيستي را بعنوان يك سازمان مستقل و به عنوان يكي از معاونتهاي رياست جمهوري قرار دهند تا به اين ترتيب معلولان نيز نماينده اي در هيات دولت داشته باشند. وي همچنين در نامه ديگري به رييس شوراي عالي شهرسازي تاكيد كرده است كه معلولان از آسيب پذيرترين اقشار جامعه هستند كه به دليل نقص جسماني و عدم دسترسي به امكانات مورد نياز از فقر فرهنگي و اقتصادي مضاعف رنج مي برند. در اين نامه آمده است ، بايستي كاري انجام داد براي معلولان ، شدت رنج معلوليت آن زماني است كه با موانع فرهنگي ، فيزيكي و اجتماعي مواجه
ميشوند و دسترسي آنان به تسهيلات مختلف جامعه ناممكن و يا مشكل ميگردد. "



يکی از دوستان در بخش نظرات ، درخواست اطلاعاتی در مورد سيگار و مصرف دخانيات در ايران داشته اند. البته من خيلی در اين زمينه صاحب نظر نيستم ولی تا جائی که بياد دارم پايان نامه دوره دکتری دوست عزيم جناب آقای دکتر رمضانخانی - که هم اکنون معاون امور بهداشتی دانشگاه شهيد بهشتی هستند- روی همين مسئله بود. ايشان يک مدل آموزش بهداشت را برای کاهش مصرف سيگار در بين سربازان حاضر در يک پادگان آزمودند والبته پاسخ های خوبی هم گرفتند. پيشنهاد می کنم از پايان نامه ايشان که در کتابخانه دانشکده پزشکی دانشگاه تربيت مدرس موجود است ، حتما" استفاده کنند. ضمنا برخی از پيوند های زير هم می تواند کمک کننده باشند....
اعتياد به سيگار ،
افزايش مصرف سيگار در بين زنان و دختران ،
تحليلي برميزان مصرف سيگار در ايران ،
خبری از ايسنا ،
موفق باشيد....



از امشب شب های ماه مبارک رمضان حال وهوای ديگری دارد. ليالی قدر به همراه مصيبتی که بر جامعه شيعيان با حادثه عظيم ضربت خوردن حضرت علی (ع) وارد می شود ، اين شب ها را گونه ای ديگر رقم می زند . ِکی از سايت های اصلی در مورد امام علی (ع)، پايگاه امام علی (ع) است که توصيه می کنم بويژه در اين روزها وشب های پر قدر استفاد نمائيد . از همه دوستان التماس دعا دارم....

سلام دوستان چند روز گذشته را بدليل بهم ريختن ويندوز نتوانستم مطلبي بنويسم الان ويندوزم را دوباره نصب كرده ام ولي ظاهرا فارسي ساز ان مشكل دارد سعي مي كنم به محض برطرف شدن مشكل ان مجددا در خدمت باشم

امشب با يک سايت جديد آشنا شدم . سايت " موسسه فرهنگی ابن سينای بزرگ " را جالب ديدم . البته تابحال اسم آنرا نشنيده بودم. متاسفانه موفق به کسب اطاعاتی هم در مورد گردانندگان آن نشدم. شما هم آنرا ببينيد و اگر کسی می داند که وابسه به کجاست برای ما هم بنويسد.البته ممکن است مستقل باشد. به هر طريق کار حوب و مناسبی ارائه شده است....

سايت دانشگاه علوم بهزيستی و توانبخشی بخشی تحت عنوان " اخبار " دارد که پيشنهاد می کنم ملاحظه کنيد....

حتما " تاکنون از جشنواره رازی شنيده ايد. چيزی است شبيه به آنچه در وزارت علوم و جشنواره خوارزمی رخ می دهد. با اين تفتوت که عمری کوتاهتر از آن دارد. مقالات و ابداعات يا اختراعات در زمينه علوم پزشکی در اين جشنواره به مسابقه و رقابت گذارده می شوند. امسال در جشنواره بخش مستقلی را به علوم توانبخشی اختصاص داده اند که من هم جزء هيات داوران اين بخش هستم. متاسفانه بدلايلی که هنوز کاملا به جمع بندی نرسيده ام تعداد وکيفيت مقالات ارسالی به جشنواره در اين بخش از نظر من وساير عزيزان داور مطلوب نيست. مطمئن هستم بضاعت توانبخشی در کشور خيلی بيش از اينهاست. اميدوارم که در سال آتی حتما" جبران کنيم. برای آشنائی با مرکز ملی تحقيقات علوم پزشکی کشور


و جشنواره رازی به اين قسمت سر بزنيد....


اين روزها هوا در تهران سخت آلوده شده است نه اينکه ساير اوقات خوب است ولی در اين چند روز واقعا" بد شده است. خيلی اوقات به رفتن از تهران فکر می کنم اما آنقدر دست و پای خود رابسته ايم که امکان فرار سخت شده است. الحمدلله نه خودمان و نه سايرين حاضر نيستي» کمی کمک کنيم. راه های زيادی هم برای آن وجود دارد ولی خب کار خيلی سخت است. امرو زجان جم نوشت : " سالمندان و نونهالان در خانه بمانند " . خودتان هم آنرا بخوانيد...

صفحه معلولين روزنامه همشهري امروز سه مطلب دارد . يکي در مورد اختلالات شنوائي است که به آن از جنبه پيشگيري نگاه کرده است و بر آن موضوعي که ما هميشه تاکيد داشتيم انگشت گذارده است و آن تشخيص زودهنگام است . بواقع اگر تشخيص زودرس انجام شود در توانبخشي آنان سالها جلو خواهيم بود. مقاله بعدي در مورد عقب ماندگي ذهني است و به اين موضوع مي پردازد که آيا يافتن علت عقب ماندگي ذهني به رشد کودک کمک مي کند. نويسنده معتقد است ، خير بلکه آنچه شما مي توانيد براي کمک به او انجام دهيد مهمتر از انديشيدن به علت عقب ماندگي ذهني اوست. در پايان هم يک مطلب زيبا وکوتاه در مورد توانمندي هاي معلولين دارد که جالب و خواتدني ست....

خب الحمدلله مشکل تاريخ شمسی گويا حل شد.

سه شنبه بيستوهشتم آبان۱۳۸۱




پيام بهداشتي :نيمي از افراد ديابتي رتينوپاتي را تجربه مي کنند در اين افراد بالا بودن قند خون باعث تورم ونشت عروق شبکيه مي گردد اين امر مي تواند منجر به جدا شدگي شبکيه گردد علائم هشدار دهنده شامل ديدن لکه ها و اجسام شناور ؛فلاش نور سايه دار شدن اشياءوتاري ديد مي باشد
فتوکواگولاسيون ليزري مي تواند عروق را مسدود واز رشد عروق جديدممانعت بعمل آورد ولي با اين حال پيشگيري بهتر است قند وفشار خون خود را تحت نظر داشته باشيد وهمواره تلاش کنيد تا آنهارا پايين نگه داريد
افراد ديابتي دو برابر بيشتر از سايرين در معرض ابتلا به کاتاراکت (کدورت عدسي چشم که بطور طبيعي در اثر سالخوردگي ايجاد مي گردد وبا سيگار کشيدن و قرار گرفتن در معرض نور خورشيد تشديد مي گردد)
اگر شما ديابتي هستيد ويا فردي ديابتي در خانواده خود داريد يک معاينه چشم ساليانه را فراموش نکنيد

دوشنبه بيست وهفتم آبان ماه 1381


خب دوطلب ديگر هم از جام جم بخوانيد . يکي مقاله جناب آقاي دکتر فربد فدائي از استادان روانپزشکي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي که در مورد "" پوشاک سالمندان " نوشته اند و در جام جم امروز چاپ شده بود و ديگري هم مقاله اي در مورد آلودگي هاي صوتي در زندگي شهري و صنعتي تحت عنوان " عمر شنوائي را کوتاه نکنيم " که آين هم در جام جم امروز بود....

دوشنبه بيست وهفتم آبان ماه 1381



صاحب عکس فوق را مي شناسيد . بلي او " هلن کلر " است

.
در مورد او خيلي نياز به توضيح نيست وقصد ندارم اين کار را بکنم. تنها به اين بسنده مي کنم که امروز رونامه جام جم مطلبي تحت عنوان " هلن کلر ، او نعمت خدادادي بود " داشت که توصيه مي کنم علاقمندان حتما" مطالعه کنند....

دوشنبه بيست وهفتم آبان ماه 1381



خب باز هم گويا در آن برنامه اي که تاريخ را به سال شمسي تبديل و در اين وبلاگ قرار مي داد اشکالي بوجود آمده است و ما دو روز است تاريخ نداريم. از امشب تا رفع مشکل ابتداي هر مطلب تارخ را مي نويسم تا مشکلي پيش نيايد. انشاالله مسئله به سرعت رفع شود. ضمنا" از ساير دوستانی هم که مطلب می نويسند خواهش می کنم اين موضوع را رعايت کنند...

مطلبی که درمورد سايت دانشگاه علوم پزشکی ايران نوشتم يک اظهار نظر به همراه داشت که دوستی اشاره می کرد بهتر است به قسمت ژورنال ها


در سايت دانشگاه سر بزنيد وببينيد که آخرين شماره نشريه دانشگاه که در سايت موجوداست مربوط به سال 2000 است. خب وقتی مراجعه کردم ديدم درست می گويند البته همين اتفاق در سايت وزارت بهداشت در قسمت ژورنال ها هم ديده می شود مثلا به اين صفحه مراجعه کنيد آخرين شماره از نشريه " انديشه ورفتار " مربوط به سال 79 است. البته من می دانم که هر دونشريه در نوع چاپی خود تقريبا" جزء نشريات منظم هستند. خب سوال اينجاست که قصد ما از راه اندازی سايت اينترنتی چيست؟ آيا صرف اينکه صفحاتی در اينترنت داشته باشيم راضی کننده و کافی است؟ نبايد صفحات به روز باشند؟ نبايد امکان تعامل جستجوگران و بويژه دانشجويان و معلمين را فراهم کنيم؟ امروز که امکان حبس اطلاعات وجود ندارد ، امروز حجم اطلاعات دريافتی قابل محاسبه نيست، بنابراين آنچه برمسئولين سايت های مراکز مختلف فرض است آنست که نکته مهم در بقای يک سايت بروزرسانی به موقع آن است و اگر بخشی را در سايت برای بهره برداری قرارمی دهيم، بروز کردن آن اولويت اول ماست هرچند بخواهيم اطلاعاتی را که عرضه می کنيم بفروشيم. مهم فروش و قيمت آن نيست مهم اين است که دردسترس پذيری اطلاعات را فراهم کنيم. از سوی ديگر آنچه از يک وب سايت دانشگاهی انتظار می رود امکان برقرای تعامل دانشجو با سيستم آموزش و استادان است . شرح دوره ها ، سرفصل دروس در رشته های مختلف، امکان ثبت نام و درخواست های آموزش از طرق سايت ودستيابی به منابع درسی و... همه از ويژگی های يک سايت پويا در دانشگاه است که در اکثريت دانشگاه ها از آن خبری نيست. تصور می کنم زمان آن رسيده باشد که فکری اساسی برای سايت دانشگاه صورت پذيرد در غير اينصورت فاصله های بروزرسانی اطلاعات از اين 5 سال هم بيشتر خواهد شد....

اگر دقت کرده باشيد از امشب يک نظرسنجی جديد درصفحه قرار داده ام. البته شايد برخی دوستان اين نظر سنجی را در پايگاه شخصی من ديده باشند و احيانا" به آن رای هم داده باشند اما بلحاظ اهميت موضوع آموزش توانبخشی و اينکه صفحه کم کم از نظر دوستان جديدی می گذرد که ممکن است در اين مورد نظری داشته باشند ،احساس کردم مناسب است آنرا در اينجا هم قراردهم تا درمدت مناسبی نظرات دوستان راهم جمع کنيم. موضوع آموزش از اين جهت هم اهميت دارد که در حال حاضردر برخی رشته های توانبخشی همکاران در حال تجديد نظر در برنامه کلی رشته هستند. اميدوارم نتايج اين نظرسنجی بتواند مورد استفاده برنامه ريزان ومسئولين امور آموزش توانبخشی در کشور قرارگيرد....

دژنر سانس ماكولا AMD يا ( دژنر سانس ماكولاي وابسته به سن ARMD ) :
اين بيماري عمده ترين علت نابينايي در جهان است . طبق برآورد سازمان پيشگيري از نابينايي در آمريكا ، حدود سيزده ميليون نفر آمريكايي شواهدي از دژنر سانس ماكولا را دارند . اين بيماري ماكولا ( بخش حساس به نور شبكيه كه مسئول ديد مستقيم و واضح است ) را تخريب مي كند و به دو شكل خشك ( آتروفيك ) و مرطوب ( اگزوداتيو ) تشخيص داده مي شود ، نوع خشك شايع تر از نوع مرطوب است بطوري كه 90% بيماران داراي دژنر سانس ماكولا خشك هستند ، نوع مرطوب بيماري معمولا كاهش بينايي شديدتري ايجاد مي كند . دژنر سانس ماكولا در افراد بالاي 65 سال شايع تر است و افراد سفيدپوست و خانمها را بيشتر گرفتار مي سازد . بيشتر موارد دژنر سانس ماكولا از نوع وابسته به سن است اين بيماري همچنين ميتواند بصورت اثرات جانبي داروها نيز روي دهد و بصورت خانوادگي نيز بروز ميكند
علائم : دژنر سانس ماكولا مي تواند باعث كاهش بينايي ناگهاني و بدون درد گردد اگر خطوط مستقيم موجدار بنظر ميرسند و يا بينايي شماب تدريج تارتر مي گردد و يا نواحي سايه دار در ديد مركزي شما وجود دارد شما ممكن است در حال تجربه علائم اوليه دژنر سانس ماكولا بوده باشيد . اغلب متخصصين بينايي علائم اوليه دژنرسانس ماكولا را قبل از تجربه ان توسط بيمار كشف مي كنند و اين كار را معمولا از طريق غربالگري ميدان بينايي انجام مي دهند و اگر به وجود اين بيماري در چشم شما مشكوك شوند ممكن است دستور يك ميدان بينايي كامل را بدهند كه اطلاعات كاملي از وضعيت چشم شما را روشن خواهند نمود .
علت ايجاد : علت دقيق دژنر سانس وابسته به سن ماكولا هنوز نامعلوم است ، نوع خشك آن ممكن است ناشي از سالخوردگي و نازك شدن بافت ماكولا ، رسوب رنگدانه در ماكولا ويا تركيبي از هر دوي اين پروسه ها باشد در نوع مرطوب ARMD عروق جديدي در زير شبكيه رشد مي كند و مايع و خون از آن تراوش مي كند ، اين تراوش باعث مرگ سلولهاي شبكيه مي شود و لكه هاي كوري در مركز بينايي ايجاد مي كند .
عواملي كه ممكن است شما را در معرض خطر بيشتري از دژنر سانس ماكولا قرار دهد شامل داشتن عضوي از خانواده كه اين بيماري را دارد ، استعمال دخانيات ، فشار خون بالا ، دوربيني و چاقي مي باشد .
سفيد پوستان و خانمها نيز همانطور كه گفته شد بيشتر از طرفهاي مقابل خود به اين بيماري مبتلا مي شوند .
بسياري از متخصصين اعتقاد دارند كه مواد غذايي خاصي مانند : روي ، آنتي اكسيدانت ها ( ويتامينA ، C ، E) لوتئين و زيگزانتين به كاهش خطر بروز آن كمك مي كنند و يا پيشرفت نوع خشك آن را متوقف مي سازد ، چربي رژيمي نيز مي تواند يكي از همين عوامل باشد .
در مطالعه اي كه در شماره اگوست آرشيو افتالمولوژي منتشر شده چنين اظهار شده كه مصرف اسيدهاي چرب 3- omega كه در ماهيهايي مانند سالمون وجود دارد داراي اثري مراقبتي بر عليه دژنر سانس ماكولا مي باشد .
در همين حال مصرف اسيدهاي چرب 6- omega كه در روغن هاي نباتي زياد است باعث افزايش خطر ابتلا به اين بيماري مي گردد .
بعضي از موارد دژنر سانس ماكولا در واقع اثرات جانبي داروهاي سمّي مانند كلروكين ( داروي ضد مالاريا ) يا فتوتيازين ها هستند .فنوتيازين ها دسته اي از داروهاي آنتي سايكوتيك شامل: كلرپرومازين كه براي درمان تهوع ،استفراغ وسكسكه بكار برده مي شود ، تيوريدازين ، فنوفنازين وتري فلوپرازين مي باشد

برای من هم اين سوال مطرح است که چرا دوستان نويسنده ما کمتر می نويسند . البته می دانم که هرکدام گرفتاری خاصی دارند ولی اميدوارم که هرچه زودتر شاهد حضور آنان باشيم. هرچند برای ايجاد يک محيط فعال و پر تعامل ، اظهار نظر های شما اهميت بيشتری دارد که انتظار می رود بيش از گذشته آنرا شاهد باشيم.....

مدتی بود که قصد داشتم ، پيوند (لينک) دانشگاه علوم پزشکی ايران


را در صفحه قرار دهم اما وقت نمی شد. امشب هم از همين جا می توانيد آنرا ببينيد تا بعدا" در قسمت پيوند ها آنرا قرار دهم. اما به نکته جالبی برخوردم . وقتی که در قسمت دانشکده ها به دانشکده علوم توانبخشی برويد ومدير گروه رشته ارتوپدی فنی را ببينيد ، ملاحظه خواهيد کرد هنوز اسم وای ميل در آنجاست. البته حداقل 5 سالی است که من مسئوليتی در آن گروه ندارم. خب بعنی می فرمائيد اين همه سال سایـت بروز نشده است؟ نمی دانم ولی شايد يک نکته که خيلی هم خوب نيست درست باشد و آن اينکه ، دوستان دانشکده هم مدتها ست به سايت دانشگاه وارد نشده اند. البته شايد حق داشته باشند ، وارد بشوند کی چه ؟ اگر پاسخی هست بفرمائيد....

اجسام شناور floaters
شما ممكن است اجسام ريز يا قطعات كوچكي از ابر را در مقابل ميدان بينايي خود ديده باشيد اين ها اجسام شناور يا floaters ناميده مي شوند واغلب در هنگام نگاه به يك زمينه خالي يا آسمان آبي ديده مي شوند در حقيقت اينها تجمعات كوچكي از ژل يا سلولهاي درون زجاجيه (مايع ژل مانندي كه درون چشم مارا پر كرده است )هستند اين اجسام شناور ممكن است شبيه يك نوار يا يك لكه ابر يا تار عنكبوت يا به شكلهاي ديگري باشند در واقع آنچه كه شمامي بينيد سايه اين اجسام است كه برروي شبكيه (لايه حساس به نور )مي افتد
علائم:اگر يك لكه يا سايه آن از مقابل ميدان ديد شما عبور كند يك جسم شناور مي بينيد از انجائيكه انها در درون چشم شما هستند وقتي كه شما تلاش ميكنيد انها راببينيد انها با چشم شما حركت ميكنند شما ممكن است فلاش يا جرقه ها ئي را نيز ببينيد اين فلوترها بيشتر درافراد مسن كه زجاجيه آنها ضخيم تر است ديده ميشود گاهي وقتها اينها ممكن است علامت هشداردهنده اي براي يك جداشدگي شبكيه باشند فلاش ها معمولا بعد ازوارد آمدن ضربه به سر ديده مي شوند و اغلب از آن به عنوان ديدن ستا ره نا م برده مي شود . بعضي از مردم فلاش ها يي را مي بينند كه شبيه خطوط زيگزاگ يا امواج گرما است كه 20-10 دقيقه بطول ميانجامد اين نوع از فلاش اغلب در اثر اسپا سم عروق خوني در مغز ايجا د مي گردد كه آن راميگرن migraine مي نا مند .اگربعد از ديدن فلاش سردرد هم ايجا د شود آنرا سردرد ميگرني مي نا مند اما خطوط زيگزاگ و امواج گرما مي توا نند بدون سردرد هم روي دهند در اين صورت فلاشها ي نور را ميگرن چشمي يا ophthalmic migraine و يا ميگرن بدون سردرد مي نا مند اجسا م شنا ور در افراد زير شا يع تر است :
:1- افراد نزديك بين
2- افرادي كه عمل كا تا راكت يا آب مرواريد انجا م داده اند
.3- افرادي كه تحت عمل جراحي با ليزر Yag قرار گرفته اند
4- افرادي كه داراي التها با ت درون چشمي بوده اند
. درمان : لكه ها واجسا م شنا ور را نمي توان از چشم خا رج نمود ولي مي تواندبمرور زمان كمتر گردد. بيشتر اين اجسا م ولكه ها صر فا آزار دهنده هستند ( در صورتي كه وارد ميدان ديد شوند ) وخطري ندارند اما اگر شما نا گها ن اجسا م شنا ور جديدي را مشا هد ه كرديد و يا اجسا م شنا وري را ديديد كه با فلاش يا نوري ويا از دست دادن بينا يي محيطي شما همراه بود اين مي تواند علا متي از يك بيما ري جدي ما نند رتينو پاتي ديا بتي –اختلالات عرو قي ما نند خونريزي شبكيه و يا بيما ري شريا ن كا روتيد و يا شروع يك جداشدگي شبكيه بوده باشد اگر زجا جيه چروكيده شده خود ش را از ديواره چشم جدا كند شبكيه ممكن است پاره شود كه اين امر مي تواند منجر به خونريزي كوچكي در چشم گرد د كه بصورت اجسا م شنا ور جديدي رويت خواهد شد در اين صورت حتما با يد به پزشك مراجعه نما ييد

چند روز پيش جناب آقای عليميرزائی از عدم اظهار نظر و نامه نگاری دوستان اپتومتريست نوشته بودند. من قصد داشتم که در اين مورد برای ايشان بنويسم که به هر صورت پديده استفاده از اينتر نت در ايران هنوز به عنوان يک درگيری کاری و عملياتی برای بسياری حتی در دانشگاه ها در نيامده است. البته ممکن است خيلی ها فکر کنند که دانشجويان بيش از ديگران از اينترنت استفاده - علمی !!!- می کنند ولی تجربيات اخير من در دانشگاه حاکی از آن است که اين مقوله چندان - اصلا" - درست نيست. در برخی دانشگاه ها متاسفانه خطوط و مراکز خوبی برای استفاده وجود ندارد و اگر علاقمندی هم پيدا شود امکان استفاده مطلوب وبهينه ندارد. گويا مسئولين اين گونه مراکز هم خيلی دنبال دردسر و تامين امکانات نيستند و خب تکليف هم مشخص است ، ايترنت بی اينترنت. حالا شما مي آئيد در کلاسی ، تکليفی را مشخص می کنيد و از دانشجويان درخواست می کنيد پاسخ ها را حتما برايتان با ای ميل ارسال کنند آنوقت چند جلسه بايد وقت زيادی را به بهانه های آنان برای دليل آوردن در زمينه مسائل بالا بگذرانی. اين بود که ديشب در يادداشت های خودم نوشتم : " اين روزها يک سوال مشغولم ساخته است . چرا دانشجويان اين همه بی انگيزه اند؟ بويژه در مورد مسائل درسی و از آن ويژه تر در مورد تکاليف درسی؟ اگر پاسخی رسيد در مورد آن بيشتر بحث خواهيم کرد..."
اما جناب عليميرزائی و ساير دوستان بدانند اين راهی را که شروع کرده ايم با هم ادامه خواهيم داد. من مطمئن هستم بزودی دوستان از راه خواهند رسيد. البته ممکن است کمی سخت باشد و انسان اگر بازخورد فعاليت خود را نبيند کمی دلسرد شود ولی اميدورام همگی اين مسير را با استواری ادامه دهيم....

نشريه دارو ودرمان را از سالهای گذشته - کمی دور- بخاطر دارم . هرچند بسيار کم به توانبخشی و معلولين پرداخته است ولی آنرا نشريه موفق می ديدم. امروز متوجه شدم سايت خوبی دارند. بد نديدم آنرا معرفی کنم اگر مايل بوديد سری بزنيد.

صفحه ‌« معلولين » روزنامه همشهري ديروز مقاله اصلي خود را به موضوع

« سلامت روراني خانواده معلول » به قلم کارشناس خوب نابينا ؛ جناب آقاي خواجه حسيني اختصاص داده بود. اين يکي از مهمترين مسائل در هنگام کار با معلول است که متاسفانه مورد غفلت واقع مي شود. اميدوارم در وبلاگ توانبخشي ايران بيشتر به اين موضوع بپردازيم. گفتگوي قشنگي هم بين معم و شاگرد نابينا دارد که خواندني است....

چند روز قبل در " دفتر يادبود سايت شخصی خودم " اظهار لطف دوستی را داشتم که از فاصله ای طولانی متنی را نوشته بودند. ايشان ، سرکار خانم ناهيد پروانه که هم اکنون در يکی از بخشهای درمانی معتادين در نروژ مشغول هستند . امروز هم در متنی که من در مورد يک جامعه برای همه نوشته بودم ، اظهار نظری کرده اند که مناسب ديدم برای اينکه دوستان آنرا ببينند ، آنرا اينجا قراردهم تا راحت تر قابل ديدن باشد. من بعدا" در مورد آن صحبت خواهم کرد ليکن فکر می کنم اين مبحث می تواند اظهار نظر های خوبی را از سوی دوستان بيننده وبلاگ هم بدنبال داشته باشد. البته گويا بعلت نداشتن فونت فارسی ايشان با حروف انگليسی نوشته اند. و اما مطلب ايشان :
be name anke hasti az ost
yadam raft ke ezafe konam ke, maalol ro to asayeshgah va ya dar khone negah dashtan yani zendani kardane ye farde azad ke hich jormi ro mortakeb nashodeh va in az nazare hogogi va ensani sahih nist. chera dakoment program doorost nemikonid ke ba maalolin sohbat dashte bashid va az niyazha va arezohaye onha beshnavid va bahreh begirid. chre darde onha be ghoshe jamee resideh nemishe? shayad ke faraji beshe va mardom va dastandarkarha bidar beshan. chera onha ro biron nemibarid ke dar dide mardom bashand?
lazem nist ke maalol bashi ta ke bedoni onha che mikeshand. faghat dar saite internett ke nemishe faaliyat kard(albate in kare bozorgi bod ke shoma shoro kardid va edameh bedid). ta cheshm nabine ta gosh nashnave ta ghalb natape, kari sorat nemigireh. montazere mojezeh nabashid. az hogoge tabiee on ha defaa konid, har ensani hag dare ke zendeh bashe va mesle yek adame zendeh ba onha rafter beshe.
dar khatemeh begham ke in poole ke mijezehgar hast. agar shoma be andazehe kafi bodjeh dashtid shayad ke faraj ke che arz konam karaj ham mishod.
be kare nike khod edameh dahid ke hag negahdare shomast.

ba ehteram Nahid

من دارم کم کم نتيجه مي گيرم که ضريب نفوذ اينترنت در ميان اپتومتريست ها بسيار اندک وشايد هم اگر خودم را هم در نظر نگيرم در حد صفر است مطمئنا خواهيد گفت از کجا مي داني ؟راستش از وقتي که من وبلاگ عينک را شروع کردم چيزي حدود نه ماه مي گذرد ولي تا بحال دريغ از يک ميل از طرف يک اپتومتريست ! يعني تا بحال آيا يک اپتومتريست هم وبلاگ عينک رو نخونده اگر اينجوري نيست پس چرا تا بحال کسي نظر خودش رو ارسال نکرده البته اين مسايل براي ما که هدف خودمون رو بر سعي وتلاش براي بالا بردن سطح علمي دوستان وخوانندگانمون قرار داديم اهميتي نداره ولي دانستن نظرات خوانندگان بويژه همکاران اپتومتريست مطمئنا در ادامه راه بي تاثير نيست پس همکاران اپتومتريست و(همه دوستان خواننده وبلاگهاي عينک وتوانبخشي ايران )ما را از نظرات خود بي نصيب نگذاريد ممنون

صفحه " با معلولين " روزنامه اطلاعات امروز عمده مطالب خود را به مبحث بسيار مهم مناسب سازی محيط برای استفاده معلولان اختصاص داده است. سرکار خانم حسينی هم با قلم شيوای خود از همايشی که هفته گذشته برگزار شد با عنوان " همايش اميدواری ها " ياد کرده و می نويسد " هر مسئولی آمد همين ها را - اظهار اميدواری ، متاسفانه ، تاکيد بر اين نکته و...- گفت و رفت تا زمان سخنراني اش پر شده باشد" . در نهايت هم اظهار اميدواری شد که در سال 82 مناسب سازی انجام شود. خب کاری که می بايد در سال 80 تمام می شد احتمالا در سال 82 هم گفت خواهد شد 83 و بعد هم 84...
در همين رابطه هم من مقاله ای نوشتم ودر آن به ضرورت های مناسب سازی از ديدگاه نظريه " مشارکت کامل وبرابری " برای تمامی انسانها در جامعه پرداختم. اين مطلب هم تحت عنوان " يک جامعه برای همه " در همين صفحه بچاپ رسيده است.

سلام با عرض پوزش از محضر دوستان گرامي متاسفانه من نتوانستم چيزي اضافه برآنچه که در مقاله روزنامه همشهري امده بود در باره صفحات نمايش دو بعدي جديد ويژه روشندلان پيدا نمايم ولي مطمئنا اگر چنين امکاني در اختيار اين عزيزان قرار گيرد تاثير بسزايي در ايجاد ارتباط بين روشندلان و دنياي پيرامون انها خواهد داشت وامکان درک بسياري از فرايندهاي طبيعي را براي انها فراهم خواهد نمود

خوشحالم که بار دگر حضور جناب آقای دکتر ارجمند را در اين صفحه شاهد هستيم . اميدوارم اين حضور مداوم و پر بهره باشد همچون هميشه.....

با سلام به دوستان، بعد از مدتي در خدمتتان هستم تا بتوانم از شما دوستان ياد بگيرم و مطالبي را كه در خصوص سالمندان از سايتهاي اينترنتي پيدا كرده ام. در اختيارتان بگذرام.


مسئله مهمي كه در خصوص افراد سالمند مي بايست در نظر بگيريم . بررسي آنها و يا در حقيقت Assessment آنها است كه اين بررسي از نظر مسائل اجتماعي و پزشكي ميباشند.


بهترين ارزيابي كه در متون سالمندان بخصوص طب سالمندان يا Geriatric Medicine وجود دارد CGA يا Comprehensive Geriatric Assessment است.


CGA يك interdisciplinary approach است كه در آن فرد سالمند را ازنظر فعاليتهاي فيزيكي ، رواني و اجتماعي و فعاليتهاي روزمره ارزيابي ميكند.


انديكاسيونهاي كه انجام CGA را حتمي مي سازند.شامل:


A: مشكلات مختلف پزشكي


B: تغيير در حالتهاي رواني


C: كاهش فعاليت هاي فردي


D: كهولت و بستري در آسايشگاهها



CGA در موراد تحقيقات نيز استفاده ميشود. بخصوص در زمينه هاي افزايش استفاده از سرويس هاي اجتماعي، دقت بيشتر در تجويزهاي پزشكي براي سالمندان، افزايش فعاليت افراد سالمند و كاهش مرگو مير


از ابزارهاي مهم در CGA ، ADL و IADL مي باشند. كه مخفف Activities of Daily Living و Instrumental Activities of Daily Living مي باشند.


ADL فعايتهاي مانند لباس پوشيدن، خوردن، راه رفتن، حمام رفتن و شستشوي فردي است ولي IADL شامل: خريد برا يخانه، خانه داري، شمردن پول و پرداخت و دريافت آن، آماده سازي غذا، رانندگي و سفر كردن مي باشند.


اين نكات در هنگام ملاقات با بيمار بايد پرسيده شود و امتيازاتي به جواب ها داده شده و يك ارزيابي اوليه از سالمند انجام ميشود تا ارزيابي پزشكي و رواني و اجتماعي انجام شود.


از نظر پزشكي بايد موارد ذيل بررسي شود :


1 - دين و شنيدن

2 - راه رفتن و حركت


3 - بي خوابي

4- تغذيه


5 - مسئل گوارشي

6 - مشكلات ادراي


7 - خلق و حافظه

8 - مشكلات جنسي


تمامي اين موارد را سعي ميكنم در روزهاي بعد بحث كنم.


ولي نكته مهم اين است كه نبايد بگذاريم كه فرد سالمند در چرخه معيوب يا خطر وارد شود. اين چرخه شامل :


Insanity , Insatability, Immobility , Incontinence ميباشد كه معروف به قانون چهار I ميباشد

با سلام با هم مراحل درمان را مرور می کنيم:
 مرحله باز شدن يخها (ترديد ، دو دلي)
برانگيختگي و هيجاني شدن اولين مرحله‌اي است كه توسط يك شخص در حال بهبودي تجربه مي‌شود براي مدتي طولاني تأثيرات مصرف مواد احساسات او را مي‌پوشاند و در اين ميان واقع‌بيني بيشترين آسيب را مي‌بيند.
به طور مثال، بودن در شرايطي كه بدتر از آن متصور نيست مزاحمتي براي او ايجاد نمي‌كند.
و يك روز احساس مي‌كند كه از اين حالت به تنگ آمده‌است و واقع‌بيني در ذهن او جاي خود را پيدا مي‌كند و واقعيات موجود را مثل نوع و شيوه زندگي‌اش، وضعيت رقت‌انگيزي كه دارد، چيزهاي خوبي كه از دست داده است، مشكلاتي را كه ايجاد كرده است و افراد بي‌گناهي كه او به آنها آسيب رسانده است را مي‌بيند و حس مي‌كند كه در پست‌ترين نقطه در زندگي‌اش قرار گرفته است.
در اين زمان او هنوز بسيار مضطرب است و بعد از چند بار شروع كه چندان جدي هم نيست ، كمك را مي‌پذيرد به فرد كمك كننده‌اش اعتماد پيدا مي‌كند، تجربياتش را مرور مي‌كند و آسيب‌ها و فشارهايي را كه مواد براي او ايجاد كرده است، درك مي‌كند. درباره واقعيات مصرف مواد ياد مي‌گيرد و همچنين ياد مي‌گيرد كه براي بهبودي به چه چيزهايي نياز هست؟ احساس مي‌كند كه بايد اميدوار باشد، پس از مقداري مقاومت بالاخره قبول مي‌كند كه براي فائق آمدن بر مسئله و مشكلاتش مصرف مواد را بايد به هر اندازه و هر شكل كنار بگذارد و تصميم مي‌گيرد تا راهنمايي و كمك ديگران را قبول كند ، تا بتواند زندگي بدون موادمخدر را تجربه كند.
 مرحله شكل‌گيري مجدد
در اين مرحله معتاد ما شروع كرده است به ياد گرفتن اين نكته كه مي‌تواند بدون مواد زندگي كند و وظايف خود را نيز به درستي انجام داده و پاسخگوي ديگران باشد. در اين زمان وي تدريجاً با شيوه جديد زندگي‌اش سازگار مي‌شود و همزمان كنترل بيشتري برخود و احترام بيشتري براي خود قائل مي‌شود.
در اين زمان او همچنين اتحاد و همدلي و رابطه دو جانبه‌اي را بين خود و ديگر معتادين ترك كرده احساس مي‌كند، او همزمان مهارتهاي لازم براي بهبودي را با آنان ياد مي‌گيرد ، تمرين مي‌كند و وقت زيادي را با هم ديگر صرف مي‌كنند. تجربيات مشترك آنها به آنها كمك مي‌كند تا همديگر را سريعتر و بهتر درك كنند و از هم ديگر مراقبت و اعتماد كنند.
با كمك و پشتيباني گروههاي خودياري، ترك كرده و مراحل ساده زندگي بدون موادمخدر را پشت سر مي‌گذارد و تمرينات پايه‌اي لازم براي بهبودي را ياد گرفته و انجام مي‌دهد، همچنين در ارزشهاي خود تجديد نظر مي‌كند و ارتباطات خود را با افراد غير معتاد نيز برقرار مي‌كند ، بازگشت تدريجي خود را به فعاليت‌هاي مرسوم و معمولش (بيشتر در زمينه‌هاي كاري و روز‌مره) آغاز مي‌كند. ناگفته نماند تمامي اين مراحل با نظارت شديد و همكاري و كمك همه جانبه تيم درماني صورت مي‌گيرد. در اين مرحله او ممكن است لغزشهايي را نيز داشته باشد ولي با كمك و حمايت تيم درماني سريعاً به مرحله بهبودي باز مي‌گردد.



 مرحله قو ام يافتن مجدد
در سومين و آخرين مرحله، او پيشرفتهايي را در تمامي جنبه‌هاي زندگي خود ايجاد مي‌كند. فرايند شبيه‌سازي و اعتبار بخشي به صورت خودبخودي و طبيعي در اغلب اوقات صورت مي‌پذيرد و او خود را قسمتي از جريان طبيعي جامعه حس مي‌كند.
او تعهد كاملي را به تمرينات مربوط به بهبودي و ارزشهاي آن احساس مي‌كند و آنها را به همان صورت كه لزوم نفس كشيدن را مي‌پذيرد، پذيرا مي‌شود. او هميشه جوانب احتياط را رعايت مي‌كند زيرا به خوبي مي‌داند كه هميشه احتمال خطر براي يك جوانه در حال رشد وجود دارد. در اين مرحله كمك‌كنندگان و دوستان خارج از جامعه معتادين را مي‌پذيرد.
نقشهاي معمول يك فرد در جامعه را به همراه احساس پاسخگويي و مسئوليت‌پذيري لازم در زندگي روزانه را مي‌پذيرد و بدينسان احساس رضايت او از خودش و اعتماد به نفس او تقويت مي‌گردد.
تمرينات مربوط به بهبودي را در زندگي روزانه خود اجرا مي‌كند تا تمايل و اشتياقش به مصرف مواد كاهش پيدا كند و خطر بازگشت خود را به اعتياد كم كند.
به تدريج با جامعه بدون اعتياد يكي مي‌شود ولي در عين حال رابطه خود را با تمرينات و ارزشهاي مربوط به بهبودي خود حفظ مي‌كند و سرانجام بهبودي كامل شخص (WPR) صورت مي‌پذيرد.
مرحله چهارم بهبودي ارتباطي با تكنيك‌هاي بازتواني ندارد و به فرايند تغييرات فرد مي‌پردازد.

ديروز " همشهری جمعه " خبری داشت از ساخت " صفحه جديد نمايش برای روشندلان " . موضوع از اين قرار است که تاکنون امکان دريافت فايلهای رايانه ای به صورت صوتی ويا بريل دراختيار نابينايان وجود داشت. اما فن آوری جديد " صفحه گرافيکی قابل لمس " امکان حس تصاوير و گرافيک را برای آنان فراهم کرده است. خوب است جناب آقای عليميرزائی در صورت امکان در اين مورد هم توضيحاتی بفرمايند.

زخم هاي قرنيه اي خطرناك ترين و شايع ترين عوارض جدي استفاده از انواع لنز هاي تماسي مي باشد بررسي 107 مورد استفاده تك چشمي يا دوچشمي از لنزهاي تماسي در طي سي سال نشان مي دهد كه علت اصلي بروز اين مشكل ضعف سيستم مراقبتي لنز مي باشد وبنابراين قابل پيشگيري مي باشد .
عمده ترين قصور بيماران عبارت بوده است از: از تميز كردن و ابكشي ناقص ،آلودگي با باكتريهاي پاتوژن واستفاده لنز براي مدت زماني بيشتر از زمان مجاز توصيه شده .
علل ثانويه مانند صدمه به قرنيه ناشي از نقايص مكانيكي لنزها ،استفاده از لنزهايي كه عمر آنها سپري شده است تضعيف مكانيسم هاي دفاعي عمومي وموضعي ،مشكلات متابوليك وايمونولوژيك مزمن تا حد زيادي بر ايجاد زخمهاي قرنيه اي در ميان استفاده كنندگان لنزهاي تماسي موثر بوده است
كشف يك گونه باكتري پاتوژن مانند پسودوموناس نشان مي دهد كه سيستم هاي ضد عفوني كننده لنز كه هم اكنون در دسترس مي باشند به اندازه كافي كارايي ندارند

نکته ای که جناب عليميرزائی در مورد ارتقاء علمی اپتومتريست ها گفته اند مورد تائيد من هم هست و بهتر است بگويم مورد تاکيد من بوده و هست و اين مطلب را بارها با دوستان اپتومتريست هم در ميان گذاشته ام. هر چند می دانم محدوديت های مختلفی تاکنون وجود داشته است که تاکنون مانع از حصول به اين هدف شده است. البته يک خبر خوب هم چندی پيش در اين زمينه شنيدم و آن اينکه دوره کارشناسی ارشد بينائی سنجی هم به تصويب رسيده است که اميدوارم هرچه زودتر شاهد برپائی دوره های آن در دانشگده ها باشيم.....

شايد بد نباشد كه بدانيد اختلالات بينايي چهارمين علت شايع كم تواني در بزرگسالان وعمده ترين آن در بچه ها محسوب مي گردد شايع ترين اين اختلالات آمبليوپي مي باشد در بهترين شرايط فقط نيمي از بچه ها ي مبتلا قبل از سن پنج سالگي كه اخرين محدوده سني درمان آمبليوپي است كشف ودرمان مي شوند وبراي نيم ديگر بعد از پنج سالگي اين تشخيص داده مي شود
آمار نشان مي دهد كه حداقل ۲۰٪كودكان بين سنين ۹-۱۲ سال نياز به عينك دارند و نود درصد آنها يا هنوز براي معاينه مراجعه نكرده اند ويا استطاعت خريد عينك را ندارند از انجايي كه افزايش مراقبت هاي چشمي وتامين نيازهاي بينايي افراد جامعه در بهبود وضعيت سلامتي عمومي انها نيز تاثير دارد بنابراين توسعه خدمات اپتومتري وفراهم نمودن امكان دسترسي راحت ،آسان وارزان به خدمات اپتومتري به عنوان راهي جهت ارتقاء سلامتي و رفاه جامعه بحساب مي ايد در سالهاي اخير با افزايش دوره هاي اپتومتري در دانشگاههاي كشور ودر نتيجه افزايش تعدادفارغ التحصيلان اين رشته گامهاي موثري در اين زمينه برداشته شده است ولي بنظر ميرسد تارسيدن به هدف كه همانا فراهم نمودن دسترسي همگاني به خدمات مراقبتي اپتومتري مي باشد فاصله زيادي باقي مانده است
يكي از اقدامات مهمي كه براي رسيدن به اين هدف لازم است ارتقاء سطح علمي اپتومتري است كه در نخستين مرحله مستلزم افزايش طول دوره تحصيل در اپتومتري وافزايش درجه علمي اپتومتريست ها مي باشد ارتقاءدرجه علمي اپتومتريست ها به كارشناسي ارشد يا دكتراي حرفه اي حداقل اقدامي است كه مي تواند صورت پذيرد و نياز آينده كشور به متخصصان اپتومتري را براورده سازد

اخيرا كاربرد كامپيوتر وبويژه اينتر نت در كشور ما توسعه فراواني يافته است و مشكلات چشمي ناشي از كار با كامپيوتر نيز بهمين ترتيب افزايش يافته است سايت مركز اصلاح ديد نور مطلب جالبي دارد در مورد مشكلات ناشي از كار با كامپيوتر كه مي تواندبراي همه كاربران رايانه مفيد باشد

امروز روزنامه ايران در مورد کيف دانش آموزان و مضرات حمل کيف های سنگين خبر بسيار کوتاهی داشت. متن خبر را اينجا بخوانيد. در مورد اين موضوع من دغدغه زيادی داشته ام. درهمان تحقيقی که در کنفرانس کويت ارائه کردم هم ما يکی از رفتارهای پيشگيری کننده را که باعث بهبود وضعييت بدنی دانش آموزان می شد همين طريقه صحِح حمل کيف مدرسه قرارداده بوديم. که خب بعد از آموزش تفاوت معنی دار هم بين قبل وبعد از آموزش در گروه آزمون پيدا کرديم . اينکه در آموزش و پرورش بايد بيشتر به مسئله پرداخته شود بسيار بااهمت است. البته بعد از آن کار که ما انجام داديم در تربيت بدنی دختران بخوبی موضوع مورد توجه قرارگرفت و فکر می کنم هنوز ادامه دارد. چند روز پيش به سايتی برخوردم که در اين مورد تصاوير


خوبی داشت و همينطور هم توصيه های مهمی که می توانيد آنها را اينجا بخوانيد...

باز هم چند نكته در باره درمان آمبليوپي :
1-بهترين نتيجه درمان بين سه تا پنج سالگي بدست مي ايد و با افزا يش سن و بتدريج شانس بهبودي كامل كاهش مي يابد ولي تا هفت سالگي هنوز امكان درمان وجود دارد وبعد از ان نيز براي انواع خاصي از امبليوپي امكان افزايش حدت بينايي با روشهاي جديد وجود دارد
2-در مواردي كه آمبليوپي آنيزومتروپيك (عيب انكساري متفاوت در دو چشم ) وياآمبليوپي ايزومتروپيك (عيب انكساري برابر در دو چشم )وجود دارد فقط full cycloplegic refraction يعني تجويز تمام شماره كه در معاينه با قطره سيكلوپلژيك بدست امده مي تواند مفيد باشد در بچه هاي زير پنج سال كاهش حتي 0.50ديوپتري نيز توصيه نمي گردد ( حتي بابت اثر قطره )در بچه هاي بالاي پنج سال مي توان كمي كمتر از full تجويز نمود 3- بستن تنها به شكل تمام وقت و آنهم بگونه اي كه هيچ نوري وارد چشم نشود مي تواند موثر باشد بستن پاره وقت وناقص هيچ اثري نخواهد داشت
4- حتما در فواصل زماني گفته شده بايد براي كنترل ديد مراجعه شود در غير اين صورت ممكن است چشم سالم نيز دچار آمبليوپي گردد
5- دوره هاي بستن ممكن است چندين بار تكرار گردند والدين بايد صبور باشند وانتظاز بهبودي سريع را نداشته باشند گاهي وقتها ممكن است درمان كامل امبليوپي تا چندين سال بطول انجامد و حتي پس از بهبودي نيز ممكن است براي حفظ نتايج بدست امده بستن (روزي دو ساعت ) تا مدتها بعد ادامه داده شود

ديشب آقای دواتگران آموزش خط بريل را شروع کردند. کار خوبی است البته من نتوانستم ياد بگيرم. يک سايتی است که شما می توانيد با تايپ نام خودتان ترجمه بريل آنرا ببينيد. اگر خواستيد اينجا برويد....


فرارسيدن ماه مبارک رمضان با به حضور همه دوستان وهم ميهنان عزيز تبريک عرض می کنم. آرزوی قبولی طاعات و عباذات همگی را دارم و اميدوارم در اين ماه خدا ، حقير را نيز از دعای خير خود محروم نفرمائيد .

چند نكته در مورد طرح پيشگيري از آمبليوپي:
با توجه به اينكه اين طرح هم كنون در حال اجراست و بدليل اينكه در سالهاي گذشته شخصا در انجام اين طرح همكاري داشته ام ذكر چند نكته را در اين باره ضروري مي دانم با توجه به اينكه همه ساله ما شاهد موارد متعددي از آمبليوپي كشف نشده و يا در مان نشده در بچه هاي پايه هاي دوم و سوم دبستان هستيم بنظر مي رسد اشكالاتي در كار كشف ودر مان آمبليوپي در مراحل مختلف اين طرح وجود داشته باشد كه منجر به miss شدن اين تعداد آمبليوپ مي گردد ( كه خود نيازمند تحقيق وبررسي بيشتري مي باشد )
بنظر من عدم مهارت كافي غربالگران اوليه اي كه در پايگاهها كار سنجش بينايي را انجام مي دهند مي تواند يكي از دلايل اصلي miss شدن كودكان آمبليوپ باشد نكته ديگر عدم اعتماد عده اي از والدين به نتايج بدست امده از اين گونه معاينات است كه منجر به عدم پيگيري مشكل ويا مراجعه به ساير مراكز در ماني مي گردد گاهي وقتها رايگان بودن وسهل الوصول بودن مراكز انجام اين معاينات مي تواند از دلايل اعتبار قايل نشدن براي اين گونه طرحها باشد دليل ديگر عدم توفيق كامل طرح نا اگاهي يا اطلاع ناقص والدين از اين پديده است كه منجر به عدم پيگيري كافي و ادامه ندادن روند درمان مي گردد چه بسيارند والديني كه با مشاهده عدم همكاري فرزندشان ، خود نيز مسئله را به فراموشي سپرده و تاكيدي بر ادامه بستن ندارند وزماني مراجعه مي كنند كه فرصتي براي در مان وجود ندارد بنظر مي رسد هيچ راهي جز افزايش سطح فرهنگ و آگاهي خانواده ها در جهت شناخت بيشتر اين پديده ونحوه صحيح در مان آن براي كاهش تعدادافراد مبتلاي كشف نشده يا درمان نشده وجود نداشته باشد

احتمالا يادداشتی که آقاي دواتگران در مورد جناب آقای فتوحی نوشته اند ، به رفتن و تعويض آقاي فتوحي از ستاد گسترش توانبخشي مبتني برجامعه مربوط است. اين يکي از تغييرات اخير در حوزه توانبخشي سازمان بهزيستي است که نيازمند تامل مي باشد. براي جناب فتوحي حتما راحتي و آسودگي در بر خواهد داشت ولي ازدست دادن يک دائره المعارف توانبخشي مبتني برجامعه در سازمان بهزيستي از نظر من يک ضايعه جبران ناپذير خواهد بود. براي ايشان آرزوي موفقيت دارم.

اولا" اينکه متاسفانه همايش مناسب سازی در روزنامه ها انعکاس چندانی نيافت . حداقل در آن روزنامه هائی که من در اين دوروز ديدم ذکری نشده بود !!!
دوم اينکه صفحه امروز " معلولين " در روزنامه همشهری مطلبی دارد در مورد " مقدمه ای برروانشناسی معلولين " که من را بياد درس های استاد عزيز جناب آقای دکتر کنزی انداخت که بی مناسبت نديدم ذکر خيری از ايشان داشته باشم. به هر طريق ايشان هم از جمله انسان هائی هستند که برای توانبخشی در ايران زحمات زيادی کشيده اند. اگر اشتباه نکنم حدود 17 سال مسئوليت دانشکده علوم توانبخشی که اصلی ترين محل تربيت نيروی متخصص در رشته های گوناگون توانبخشی در کشور می باظد با ايشان بوده است. درس " روانشناسی معلولين " از جمله درس های هميشگی است که از همان دوره دانشجوئی ما توسط دکتر کنزی ارائه می شدو تصور می کنم هنوز هم در دانشکده ايشان تدريس آنرا برعهده دارند.
سوم هم اينکه در همين صفحه مصاحبه ای انجام شده است با آقای دکتر ديهيمی مترجم کتاب ارزنده " امداد معلولين "


که بتازگی - البته شايد نزديک يکسال بشود- از طرف انتشارات مازيار بچاپ رسيده است. کتابی است که بويژه برای کار در کشورهای درحال توسعه در زمينه توانبخشی بسيار مناسب است و راهکارهای آن در مورد توانبخشی مبتنی بر جامعه و ياری گرفتن از خانواده بسيار موثر وکارساز است.اصل کتاب اثر اقای ديويد ورنر است که چندکتاب ديگر هم در اين زمينه ها دراد اگر خواستيد بيشتر با ايشان و ناشر آثارش آشنا شويد لطفا" اينجا را ببينيد....

دوستان سلام، برخي شخصيت ها همانند آقاي دكتر كمالي به جهت ويژگي هاي خاص علمي،تخصصي و… براي ما شناخته شده اند و پست هاي مسئوليتي و اجرائي خيلي در هويت آنان تاثير ندارد،لذا معرفي اين گونه افراد وابسته به سمت ايشان نيست ، لازم مي دانم دوست عزيز ديگري با اين مشخصات را نام ببرم و به سهم خودم از زحمات تحسين بر انگيز او در طول بيش از يك دهه فعاليت در عرصه توانبخشي مبتني بر جامعه ، ارتباط با شبكه هاي بهداشتي كشور و ارائه خدمات توانبخشي به پائين ترين سطوح جامعه يعني روستاها قدرداني كنم. جناب آقاي احمد فتوحي نامي آشنا براي كليه افرادي است كه با كلمه C.B.R مانوس هستند و اميدوارم در هر جائي كه فعاليت خواهند كرد موفق و مفيد باشند.

سلام همراهان عزيز
بريل ساختاري از مهارتهاي زباني است كه به منظور آموزش هجي كردن و آموزش الفبا براي كودكان نابينا و نيز براي تماس با افكار ديگران به طورمكتوب بكار مي رود. كتب بريل در زمينه هاي مختلفي از قبيل افسانه هاي تخيلي و رمانها، رياضيات، موسيقي و قانون يافت مي شود. وسايلي مانند ساعت، بازيها، كارتهاي بازي، دماسنج و نمونه هاي ديگري از وسايل كاربردي و تفريحي با استفاده از بريل قابل دسترسي گشته اند.
يادگيري بريل
مانند يادگيري هر زبان ديگري، يادگيري زبان بريل نيز به صرف وقت و تمرين نياز دارد. آموزش بريل جزئي از برنامه هاي تنظيم شده CNIB به افراد نابيناست و نيز در مدارس آموزش داده مي شود. داوطلبان بينا متنهاي چاپي مرجع را به بريل بر مي گردانند.
8 ماه طول خواهد كشيد تا اين داوطلبان بتوانند آموزش ديده و گواهينامه CNIB را به عنوان بريليست دريافت نمايند. برنامه هاي آموزشي شديدي كه با استانداردهاي شوراي همكاري مقامات آمريكاي شمالي مطابقت دارد براي آنان در نظر گرفته مي شود. براي تبديل موسيقي به بريل يا مواد آموزشي دانش آموزان، آموزشهاي بيشتر و خاصي لازم است.
تبديل بريل به طرق مختلفي صورت مي پذيرد: به وسيله ماشينهايي كه شبيه دستگاه تايپ هستند. اين ماشينهاي تايپ داراي شش كليد مي باشد كه با 6 سلول بريل مرتبط مي باشد. براي تبديل متن به خطوط بريل از كامپيوتر نيز استفاده مي شود. انقلاب الكترونيكي كه در زمينه توليد، ذخيره و حصول مجدد بريل صورت پذيرفته است باعث بكارگيري راحت تر بريل در محيط هاي كاري گشته است.



٭ Tuesday, November 06, 2001
٭ کمی هم در مورد خودم باید توضیح بدهم . من عضو هیات علمی دانشکده علوم توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی ایران هستم ودر حال حاضر به عنوان معاون امور توانبخشی سازمان بهزیستی در خدمت معلولان عزیز می باشم.بیشتر قصدم از راه اندازی این صفحه ارایه برخی صحبتهای خودمانی وگاهی هم جدی با معلولان؛ خانواده ها ؛ متخصصین و سایرین است البته اگر برخی ازمسئولان هم صفحه را دیدند وخواندند چه بهتر! آرزومندم این مسیر برای ارتباطی بهتر ؛بی واسطه وپویا بتواند بخوبی عمل کند.با توجه به اینکه بسیاری از آنها که نام بردم دسترسی به کامپیوتر واینترنت (انشاا...) دارند به این ارتباط امید بیشتر دارم.پس منتظر نامه های همه دوستان هستم. چند روز پیش مصاحبه ای با ایسنا داشتم برای شروع بحث شاید بد نباشد. امروز سومین روز از برگزاری کنگره " سندروم داون" دردانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی بود. خانواده برخی عزیزان سندروم داون هم بودند .شرکت در کنگره هایی که بیشتر جنبه های علمی دارد مثل تیغ دولبه برای اینگونه خانواده هاست. برخی مقالات علمی می تواند در روحیه خانواده ها تاثیر منفی داشته باشد البته برخی دوستان هم نظر عکس مرا دارند.به هر طریق برگزاری این کنگره می تواند دستاوردهای خوبی داشته باشد. نوشته شده در ساعت 19:17 توسط دکتر محمد کمالی نظربدهيد ٭ دیشب موفق شدم با راهنمایی های آقای درخشان این صفحه بسیار ابتدایی را راه اندازی کنم.از ایشان سپاسگزارم. البته من وقت چندانی برای نوشتن ندارم ولی امیدوارم بتوانم برخی اوقات مطالبی بنویسم ودر باب بعضی مسایل. امیدوارم بتوانم سروشکلی هم به این صفحه بدهم.
نوشته شده در ساعت 07:22 توسط دکتر محمد کمالی نظربدهيد
........................................................................................

Monday, November 05, 2001
٭ بسم الله الرحمن الرحیم با نام ویاد خداوند این صفحه را شروع می کنم .
نوشته شده در ساعت 23:04 توسط دکتر محمد کمالی نظربدهيد
........................................................................................



اينها دويادداشت اول من در سال گذشته است. به تعبيری فردا اولين سالگرد آغاز بکار وبلاگ من تحت عنوان " يادداشت های روزانه ..." می باشد. خب اين مهم نيست؟!. برای من که خيلی مهم است. آنروزها اصلا فکر نمی کردم که امکان پذير خواهد بود تا اين صفحه ادامه يابد. مشغله های فراوان کاری در بهزيستی و ... آنچنان وقت گير بود که می توانم بگويم تنها خواست خداوند است که توانسته ام اين مجموعه را تا بدين نقطه برسانم. در اين مدت هرچند اظهار نظر های الکتونييکی کمی داشته ايم ولی بسياری از دوستان که آین سلسله مطالب را خواندند ، به صورت شفاهی اظهار لطف داشته اند و شروع چنين کاری را برای فردی که خود دارای مسئوليت اجرائی است بعنوان راهکاری نوبرای برقراری ارتباط با مخاطبين خود، مثبت ارزيابی کردند. هرچند در اين مدت با مخاطبين کاری خودم که همان معلولين عزيز باشند کمتر توانستم از اين کانال صحبت کنيم ولی همکاران اداری از اين مجموعه بهره می بردند. روزی مجله " روز هفتم " را خريداری کرده بودم به قصد آشنائی با مجله ای که تازه متولد شده بود ، در آن مجله در بخشی که به اينترنت می پردازد قصه اين وبلاگ نقل شده بود واين کار را مهم دانسته بود. دوستی اظهار می کرد اگر همه لينک هائی که در اين مدت يکسال در اين وبلاگ نقل شده است بتوانيم در يک جا جمع کنيم مجموعه ارزشمندی در حيطه توانبخشی بدست خواهد آمد. اعتقاد شخصی که به ادامه کار داشتم باعث شد تا علیرغم اينکه بعضی از دوستان اين کار را دون شان يک عضو هيات علمی يا مسئول اجرائی می دانستند ، بتوانم آنرا ادامه دهم و اينک بدين کار افتخار می کنم که جزء - احتمالا" - بيست نفر اول بلاگ نويسان در ايران هستم. کاری که اميد نمی رفت تا امسال گسترش چندانی يابد ولی خب در حال حاضر چندين برابرپيش بينی های آنروز بلاگ توليد شده است. به هر صورت اميدوارم اين تلاش ناچيز در مجموعه تحولات اينترنتی در ايران وبويژه در حوزه توانبخشی گامی باشد در جهت بهره گيری صحيح ومناسب از ابزارهای نووايجاد بستری برای بحث وگفتگوی سازنده در زمينه مسائل علمی ، پژوهشی و اجرائی که احساس می کنم بيش از هرزمانی بدان نيازمنديم.....

درمان آمبليوپي:درمان آمبليوپي شامل دو گروه اقدامات انفعالي passive و اقدامات فعال يا active مي باشد روش انفعالي شامل حذف عامل اتيولوژيك(مانند محروميت از نور –عيب انكساري ولوچي )مي باشد پس بنابراين در اين مرحله بسته به نوع آمبليوپي ممكن است بيمار به عينك يا لنز جهت تصحيح عيب انكساري ويا اعمال جراحي جهت رفع ساير علل ايجاد كننده آمبليوپي احتياج داشته باشد در مرحله بعد كه مرحله بستن يا occlusion therapy ناميده مي شود چشم سالم يا همان چشم غالب بيمار براي مدتي بسته مي شودمدت زمان بستن به سن بيمار ونحوه فيكساسيون(چشم دوخت)او بستگي دارد هر چه سن بيمار كمتر باشد دوره اوليه بستن چشم وفواصل مراجعه براي معاينات كوتاهتر خواهد بود براي مثال چشم سالم يك كودك سه ساله براي يك دوره سه هفته اي بسته ميشود وسپس ديد چشم تنبل او آزمايش مي گردد تا ميزان پيشرفت او مشخص شود علاوه براين ديد چشم بسته شده نيز كنترل مي گردد تا از بروز آمبليوپي Iaterogenic در اين چشم ممانعت بعمل ايد در گذشته تاكيد فراواني بر روي تعيين نحوه چشم دوخت بيمار مي شد تا در صورت غير مركزي بودن ان روش بستن خاصي كه به آ ن بستن معكوس گفته ميشود اجرا گردد اين امر اكنون از اهميت كمتري برخوردار است و در بيشتر موارد آمبليوپي همان روش بستن مستقيم (چشم سالم) انجام مي پذيرد در روش بستن مستقم چشم كودك براي حداقل سه دوره پياپي بطور تمام وقت (در تمام ساعات بيداري) بسته مي ماند وفقط نيم ساعت صبح ونيم ساعت شب قبل از خواب باز مي ماندتا كودك به كارهاي شخصي خود بپرذازد بسته به ميزان پيشرفت حاصله ممكن است اين دوره هاي بستن را تا پنج بار نيز تكرار نمود هر دوره معادل يك هفته به ازاي سال سن كودك مي باشد در صورت كه ديد كودك بهبودي حاصل نمود در دوره بعدي ميزان بستن به نصف ساعات بيداري (هشت ساعت) كاهش مي يابد در دوره بعد بازهم اين زمان به نصف تقليل مي يابد وبالاخره پس از بهبودي كامل (رسيدن به ديد 20/20 وكسب ديد سه بعدي ( stereopsis ) دو ساعت بستن را جهت نگهداري نتايج بدست امده تا سن نه سالگي ادامه مي دهيم در مقابل در صورت مشاهده هيچ گونه پيشرفتي پس از سه دوره كامل بستن مي توان آمبليوپي را غير قابل درمان تلقي و از ادامه كار صرف نظر نمود نكته مهم اينكه هدف در مان آمبليوپي تنها نيل به ديد 20/20 نمي باشد بلكه هدف بدست اوردن ديد سه بعدي يا stereopsis مي باشد كه عالي ترين سطح بينايي دو چشمي در انسان است وامكان تشخيص حجم و بعد اشياء را فراهم مي نمايد وبا تست هاي خاصي قابل اندازه گيري مي باشد
در روش فعال درمان آمبليوپي با استفاده از دستگاه سينوپتوفور يا آمبليوسكوپ ماكولاي چشم آمبليوپ را با اسلايد هاي خاصي تحريك نوري نموده واز اين طريق با تحريك سيستم بينايي باعث بهبودي ديد چشم تنبل مي گردند كارايي اين روش همواره مورد اختلاف مولفين مختلف بوده است

دوستان سلام ،همانگونه كه قبلا گفته بودم مي خواهم كمي به اختصار اززبان بريل بنويسم:
بريل يك سيستم لمسي متشكل از نقاطي برجسته است و اين نقاط نمايشگر حروف الفبا مي باشند. براي خواندن بريل انگشتان به آرامي روي سطح كاغذ كه بوسيله كدهاي بريل برجسته شده اند حركت مي كند. براي اين كار يك دستگاه نوك تيز نقاط را روي ورقه أي كه در يك تخته فلزي نگه داشته شده است سوراخ مي كند و نقاط برجسته در روي ديگر صفحه قابل خواندن خواهند بود.
تاريخچه:
بريل، از زمان اختراعش يعني در سال 1829 در شهر پاريس كشور فرانسه توسط فردي به نام لويي بريل به عنوان يك وسيله موثر ارتباطي براي نابينايان محسوب مي گردد. زماني كه لوئي بريل سه سال بيشتر نداشت بينايي خود را در اثر صدمه از دست مي دهد. وي در نوجواني و در مدرسه از اينكه مجبور بود براي نوشتن و خواندن از چاپهاي درشت الفبا و حروف استفاده نمايد بسيار افسرده و نااميد گشته بود. لويي بريل بعدها ايده يكي از افسران توپخانه ارتش فرانسه به نام سرچالز باربير مبني بر استفاده از كدهاي لمسي براي خواندن را ، استفاده كرد و پس از سالها تجربه توانست سيستم موفقيت آميز نوشتن و خواندن به خط بريل كه هم اكنون در سراسر دنيا از آن استفاده مي شود را بوجود آورد.

سيستم بريل
اساس سيستم بريل، سلول بريل ناميده مي شود. اين سلول شامل 6 نقطه است كه تحت نظم خاصي شمارش مي گردند. تركيب اين نقاط با يكديگر نشان دهنده يك حرف از الفبا مي باشد. براي مثال با مروري در الفباي بريل خواهيد ديد كه نقطه 1 نشان دهنده حرف a و تركيب نقاط 1 و 2 با يكديگر حرف b را تشكيل مي دهد.

درست مثل افراد بينا كه تندنويسي را اختراع كرده اند نابينايان نيز سبكي از نوشتار را اختراع كرده اند كه باعث صرفه جويي در فضاي به كارگيري كلمات مي گردد (كوتاه نويسي) و سبب مي گردد تا سريعتر بنويسند و بخوانند .
بريل براي نابينايان به منزله همان نقاط چاپي براي افراد بيناست كه باعث مي شود تا آنان با دنياي خارج ارتباط و به اطلاعات دسترسي داشته باشند. ادامه دارد..........

بعضی از دانشجويان درخواست داشتند که چند سايت برای جستجو در اينترنت معرفی کنم. .
اول از همه بايد به سراغ Medline برويد. بويژه اگر قصد شما پيدا کردن مقالات پژوهشی باشد.
دومين موتور جستجوی خوب می تواند Medscape باشد که از داخل آن امکان جستجو در " مدلاين " هم وجود دارد.
اگر بدنبال متن کامل مقالات باشيد ، بسياری از آنها را رايگان نخواهيد يافت ولی در سايت highwire می توانيد ضمن جستجو برخی مقالات رايگان هم دريافت کنيد.
موتور جستجوی Google را هم که همه می شناسند. در نظر داشته باشيد در اينجا بيشتر از آنکه بدنبال مقالات تحقيقی و پژوهشی باشيد ، می توانيد به اطلاعات خوبی از سايتها و پايگاه های موجود در اينتر نت در زمينه موضوع مورد علاقه دست پيدا کنيد. ضمنا" در اين سايت امکان جستجوی کلمات ولغات فارسی را هم داريد. البته برخی دوستان زحمت کشيده اند و صفحه جستجو به فارسی را هم طراحی کرده اند.
اين سايت ها را فعلا نگاه کنيد تا بعد

روزنامه ايران بالاخره بعد از يک وقفه طولانی امروز دو مطلب در مورد معلولين داشت . اول خبری در صفحه چهارم خود که به " دستور رئيس جمهور برای رسيدگی به وضعيت نابينايان توسط وزارتخانه های بهداشت ودرمان و کشور " اختصاص داشت.


البته شخصا" اميدوارم مثل گذشته نشود چون حداقل دو بار در زمانی که در آنجا فعاليت داشتم چنين درخواست و اين چنين دستوری را هم با تاکيد بيشتر داشتيم که متاسفانه در روزمرگی های وزارتخانه های ذيربط گم شد و تلاش برای طرح مجدد آن هم به جائی نرسيد. اميدوارم اين بار حداقل خود نابينايان و بويژه دوست خوبم " سهيل معينی ، سردبير نابينای ايران سپيد " که زحمت نوشتن نامه به رياست جمهور را کشيده است دست از پيگيری بر ندارند و موضوع را تا سرانجام دنبال کنند. بواقع شخص رياست محترم جمهور هميشه به معلولين محبت خاصی داشته اند منتها کار که به نهادها و وزارتخانه های ذيربط می رسد با دلایلی - که نمونه های آنرا امروز دوست عزيز معلول آقای مهندس " پارسا زرين " در سخنرانی خود در اولين همايش مناسب سازی محيط برای افراد دارای معلوليت گفت - خود را کنار می کشند " که مگر معلولين چند نفر هستند ، مگر چند نفر آنان می خواهند درس بخوانند يا از مترو عبور کنند ويا سر کار خود بروند که ما بخواهيم برای آنان امکانات ويژه قرار دهيم ، بهتر است آنان در همان خانه يا آسايشگاه خود بمانند خب اينها مهمترين دلايل آقايان برای گذشتن راحت از کنار مشکلات معلولين است. خودتان قضاوت کنيد.


مطلب دوم هم که بسيار مهم است موضوع " قانون عام حمايت از معلولان " و سرنوشت آن است که طی گزارشی تحلیلی بدان پرداخته اند. آنرا بخوانيد تا در آينده من هم در اين مورد نکاتی را توضيح بدهم.

فردا همايش مناسب سازی محيط شهری برای افراد دارای معلوليت در فرهنگسرای خانواده در تهران برگزار می شود. از جمله نکات مهم آن حضور وزير مسکن ، شهردار تهران و معاون عمرانی وزير کشور است که اگر تشريف بياورند وموضوع را بشنوند ودرددلها را ، اميد می رود دراجرا شدن قانون و آئين نامه اجرائی مناسب سازی که لازم الاجراست تحولاتی رخ دهد. به هر صورت هم از قانون برنامه سوم و هم از آئين نامه اجرائی مدت زيادی می گذرد ولی وزارت خانه ها و سازمانها خيلی عنايتی به اجرا ندارند. حتما" مثل هميشه پيش خود می گويند مگر معلولين چه تعداد هستند که بخواهيم اينهمه خرج کنيم بهتر است در همان منزل يا آسايشگاه ازآنها نگهداری کنيم تا اينهمه مخارج برای شهر درست نشود!!! خب اگر دليل ديگری برای اين عدم انجام قانون دارند ، بسم الله بفرمايند تا ما هم بدانيم....

داوري در بازي گلبال :
وظيفه اصلي داور آن است كه بازيكن را از آنچه در داخل زمين مي‌گذرد آگاه نموده و كنترل بازي را در دست گيرد، كلام داور بايد كاملا واضح و قابل فهم باشد به‌گونه‌اي كه هيچ ابهامي براي بازيكنان بوجود نيايد.
بعضي از كلماتي كه داور بايد بداند عبارتند از:
بازي:
دستور شنيداري كه براي شروع و يا شروع مجدد، بعد از هر توقف قانوني بايد ادا گردد.
توپ مرده :
زماني كه توپ متوقف شده و از شناسايي بازيكنان خارج گشته است. معمولا توپ در همان جناح به نزديكترين فرد كه اغلب بازيكن گوش مي‌باشد سپرده مي‌شود تا به بازي ادامه دهد.
اوت:
زماني گفته مي‌شود كه توپ پرتاپ شده، از محدوده خارج شود. وقتي كه توپ به بازيكن برگردانده شد داور با گفتن كلمة بازي دستور شروع دوباره را مي‌دهد.


بلاك اوت:
زماني كه يكي از گوشها توپ را نگه مي‌دارد اما در حين آن كه سعي در متوقف كردن آن دارد توپ از محدوده خارج مي‌شود.
توپ بالاي دروازه:
زماني گفته مي‌شود كه توپ از بالاي ميله افقي (كه در 5/1 متري بالاي خط دروازه قرار دارد) عبور كند.
پاس اوت:
زماني بيان مي‌شود كه بازيكن به هم تيمي‌اش پاس مي‌دهد اما توپ به بيرون مي‌رود و براي بازيكن قابل شناسايي نيست و به اصطلاح توپ از دست رفته است و در اينصورت تيم مقابل صاحب توپ مي‌شود.
اگر در اين حال توپ وارد دروازه شود گل محسوب مي‌شود و همان تيمي كه توپ را از دست داده بود مجددا صاحب توپ مي‌شود.

چشم‌بند:
زماني گفته مي‌شود كه بازيكن بدون اطلاع داور چشم‌بندش را درآورده است و يا بخواهد آن را تنظيم كند.
توپ بلند:
زماني گفته مي‌شود كه بازيكن توپ را انداخته ولي تا قبل از سه متري جلوي دروازه به زمين نخورده است.
ده ثانيه:
زماني بيان مي‌شود كه تيم بيش از 10 ثانيه توپ را در دست داشته است و هنوز پرتاپي نكرده كه خطا محسوب مي‌شود.
گل:
بديهي است زماني گفته مي‌شود كه تيمي گل زده و يك امتياز بدست آورده است.
نيمه:
با اداي اين كلمه بازيكن متوجه مي‌شود كه يك نيمه از بازي تمام شده و 3 دقيقه وقت استراحت دارد.
گيم:
با بيان اين كلمه به بازيكن گفته مي‌شود كه وقت قانوني بازي به اتمام رسيده است.
تايم اوت:
با بيان اين كلمه تيم درخواست كننده تايم اوت مي‌تواند از 45 ثانيه وقت مورد نياز استفاده كند.

خطاها در بازي گلبال:
اساسا دو نوع خطا وجود دارد:
1- خطاهاي تيمي:
10 ثانيه، تاخير در شروع بازي و اعتراض بي‌مورد از طرف مربي.
2- خطاهاي فردي:
توپ بلند، 3 پرتاپ، عدم استفاده صحيح از چشم‌بند، رفتار غير ورزشي، تاخير فرد در شروع بازي و….
دفاع غيرقانوني.
هنگامي كه خطا گرفته مي‌شود تنها يك نفر از بازيكنان تيم خطاكار در زمين باقي مي‌ماند كه بايد در برابر ضربة تيم مقابل از دروازه‌اش دفاع كند. اگر خطا فردي باشد شخص خطاكار درون زمين مي‌ايستد و اگر خطا تيمي باشد آخرين كسي كه شوت كرده است بايد از دروازه دفاع نمايد.
موقعيت بازيكنان:
در هر تيم يك نفر در مركز و دو نفر در گوش (چپ يا راست) بازي مي‌كنند. وظيفة اصلي گوشها، پوشش دادن خط 3/1 و نيز پشتيباني يار وسط مي‌باشد.
گوشها بايد در انتهاي خط مربوط به محل قرار گرفتن خود، به حالت چمباتمه قرار گرفته باشد زماني كه صداي توپي كه بسويشان مي‌آيد را بشنوند و جهتش را تشخيص دهند بايد روي زمين دراز كشيده و توپ را بگيرند آنان مي‌توانند به سمت راست يا چپ دراز بكشند ولي در هر صورت بايد روي خط 3/1 كه موازي خط دروازه مي‌باشد قرار گرفته باشند. به منظور جلوگيري از ضربه حريف، زماني كه مدافعين يا همان گوشها روي زمين دراز كشيده‌اند بايد دست و پايشان را تا حد امكان كشيده و صاف نگه دارند و نيز بازوي بازيكن مي‌بايست كشيده و صاف جلوي صورتش قرار بگيرد، در عين حال مي‌بايست سر خود را به يك طرف بچرخاند تا از برخورد توپ به صورتش جلوگيري كند.
دفاع وسط نيز مانند بازيكن گوش هميشه روي زمين شيرجه مي‌رود كاملا بدن خود را كشيده نگه مي‌دارد و قادر است تا آنجايي كه امكان دارد تمام نقاط زمين را پوشش دهد. بسته به خط سير توپ، دفاع وسط مي‌تواند در امتداد خط مركزي به سمت چپ يا راست شيرجه رود و در عين حال بايد مراقب باشد كه در همه حال حداقل قسمتي از بدن او در زمين بازي تيم خودي قرار گرفته باشد.
استراتژيها:
استراتژيهاي متفاوتي در بازي گلبال وجود دارد. بازيكن مي‌تواند توپ را سريع و محكم و يا آرام و نرم حركت دهد. مي‌تواند توپ را از يك گوشه به گوشه ديگر پرتاپ نمايد و يا با چرخشي مسير توپ را تغيير دهد تمامي اين تكنيكها پيامدهايي بدنبال دارد كه با ايجاد خلاقيت و ابتكار سبب مي‌شود بازيكن حرفه‌اي شده و بازي جذاب و سرگرم كننده‌اي را به نمايش بگذارد.

سلا م دوستان ، امروز مي خواهم انواع آمبليوپي را به شما معرفي نمايم
انواع آمبليوپي عبارتند از : 1-آمبليوپي ارگانيك كه شامل انواع توكسيك ، تنباكو، ومادر زادي مي گردد باتوجه به اينكه در تعريف آمبليوپي گفتيم كه تغييرات ايجاد شده نبايد ارگانيك باشند خيليها اين تقسيم بندي را قبول ندارند ومعتقدند اين موارد را اصلا نبايد جزو آمبليوپي بحساب اورد بلكه اينها نيز جزو موارد ارگانيك كاهش بينايي محسوب مي گردند و به اين دليل در اينجا خيلي در باره انها بحث نمي كنيم
2-آمبليوپي فونكسيونل ( functional ) كه خود شامل انواع آمبليوپي محروميت از نورآمبليوپي انكساري (آنيزومتروپيك وايزومتروپيك) و آمبليوپي استرابيسميك مي گردد
چشم يك نوزاد در بدو تولد فقط 70% ابعاد چشم يك فرد بالغ را را داراست ولازم است تا هم از نظر فيزيولوژيك و هم از نظر آناتوميك تكامل پيدا نمايد گفته مي شود از تولد تا هفت سالگي دوران تكامل فيزيولوژيك چشم است كه خود مستلزم ورود نور به چشم وايجاد تصاويري واضح و مشابه بروي شبكيه هر دو چشم مي باشد حال اگر به هر دليلي در اين دوره نور وارد چشم نشود مانند كدورت قرنيه يا عدسي ،افتادگي پلك و.....تكامل فيز يولوژيك چشم ادامه پيدا نمي كند وپديده اي روي مي دهد كه ما به آن آمبليوپي مي گوييم (در اين مورد آمبليوپي محروميت از نور)
عيوب انكساري بويژه هيپرمتروپي (دور بيني)و آستيگماتيسم شديد ( بالا تر از سه ديوپتري )در صورت ي كه در هر دو چشم به يك ميزان باشند (ايزوآمتروپيك آمبليوپي)ودر صورتي كه در يك چشم بيشتر باشند ( آنيزومتروپيك آمبليوپي) را باعث مي گردند
اگر تصاوير ايجاد شده در دو چشم متفاوت باشند براي مثال يك چشم در جهت مستقيم نگاه كند و جهت نگاه چشم ديگردر راستاي ديگري باشد ويا بعبارتي لوچي يا استرابيسم وجود داشته باشد مغز نخواهد توانست تصاوير دو چشم را با يكديگر تر كيب نمايد و بنابر اين تصوير چشم منحرف را حذف مي نمايد واين چشم دچار تنبلي( استرابيسميك آمبليوپي) خواهد شد
گاهي وقتها تر كيبي از دو يا هر سه نوع آمبليوپي با هم در يك فرد وجوددارد كه در اين صورت شدت وعمق آمبليوپي بيشتر است و درمان ان مشكل تر خواهد بود نكته مهم در ارتباط با دوران طلايي تكامل بينايي ( از تولد تا هفت سالگي )اين است كه اگر چه تنها در اين دوره محدود امكان بروز آمبليوپي وجود دارد درمان كامل ان هم تنها در همين دوره امكانپذ ير است واگر فرد اين دوره را پشت سر بگذارد امكان درمان در مراحل بعدي زندگي بمرور كمتر مي گردد واحنمال بازگشت بينايي رفته رفته كمتر ويا حتي ناممكن مي گردد
همانطور كه گفته شد آمبليوپي نتيجه عدم تكامل فيزيولويك سيستم بينايي ويا به عبارتي نوعي مهار سيستم عصبي بينايي است كه مي تواند در اثر محروميت از نور ،عيب انكساري بالا ويا استرابيسم ايجاد گردد در گذشته تصور مي شد آمبليوپي نتيجه disuse يا عدم استفاده است در صورتي كه اكنون اعتقاد بر اين است كه بيشتر misuse يا عدم پردازش درست اطلاعات بينايي مسئول ايجاد آمبليوپي مي باشد همچنين در گذشته تصور براين بود كه جايگاه اصلي اين مهار عصبي در LGB در مزونسفالن است در صورتي كه اكنون اعتقاد براين است كه مهار سيستم عصبي بينايي از سطح شبكيه شروع وتا عالي ترين مراكز پردازش اطلاعات بينايي ادامه پيدا مي كند و بهمين دليل پس از شكل گيري كامل سيستم بينايي و ومغز ديگر امكان در مان آمبليوپي وجود ندارد
با توجه به ميزان شيوع 2-4%آمبليوپي در جوامع مختلف ومحدوديت سني درمان ان لزوم معاينات زود هنگام آشكار مي گردد وبنابراين همه بچه هاي زير سن مدرسه بايد حداقل يكبار مورد معاينه دقيق اپتومتري يا چشم پزشكي قرار گيرند تا هر گونه كاهش بينايي انها مورد بررسي قرار گيرد ودر صورت كشف امبليوپي بموقع درمان گردد